کاهنده

/kAhande/

    destructive
    dimmer
    drag
    reducer
    suppressant
    diminishing
    decrescent

فارسی به انگلیسی

کاهنده شادی و غیره
damper

کاهنده شوق و غیره
damper

کاهنده کار
labor-saving

مترادف ها

depressor (اسم)
کاهنده، عضله ای که منقبض می شود

reducer (اسم)
کاهنده، احیا کننده، تقلیل دهنده، عامل کم کننده

subtractive (صفت)
سالب، کاهنده، کاهشی، تفریقی، دارای علامت تفریق

ablative (صفت)
کاهنده، رافع، ازا، صیغه الت، مربوط به مفعول به یا مفعول عنه

decreasing (صفت)
کاهنده، کاهشی

regressive (صفت)
کاهنده، عود کننده، پسرفت کن، برگشت کننده

decrescent (صفت)
کاهنده، رو به نقصان گذارنده

depreciatory (صفت)
کاهش، کاهنده، استهلاکی، کسر کننده

flagging (صفت)
کاهنده، ضعیف، ول، افتاده

پیشنهاد کاربران

بپرس