کاهل

/kAhel/

    dotard
    draggy
    idle
    inert
    lazy
    shiftless
    slothful
    sluggard
    indolent

مترادف ها

lagging (اسم)
کاهل

laze (اسم)
کاهل

پیشنهاد کاربران

دوستان
آیا کاهل به معنی سست و تنبل و تن پرور واژه فارسی است یا عربی؟
کاهِل
تلفظ صحیح: kahel
بر وزن غافل یعنی تنبل ، کسی که کارهایش را عقب می اندازد، کسی که در انجام مسئولیت هایش غفلت و تنبلی میکند.
در علم حقوق تجارت به عنوان مثال میگوییم؛ضامن متعهد سفته، در مقابل دارنده ی کاهل در تعهد خود باقی است.
گران خیز
( استاد سروش حبیبی این واژه را در ترجمه ی رمان "بانوی میزبان" اثر داستایِوسکی به کار برده بود: ذهنش زیر بار تنهایی، گران خیز شده بود )
سست خیز. [ س ُ ] ( نف مرکب ) تنبل . کند. کاهل : در عالم اگر چه سست خیزیم در کوچگه رحیل تیزیم . نظامی .
سست رگ. [ س ُ رَ ] ( ص مرکب ) ناتوان و کاهل و غافل وبی درد. ( ناظم الاطباء ) . || مهربان. باعاطفه. نرم خوی : و اگر این امیر یا والی سست رگ باشد و خواهد تا آن مردم را بلطف و نیکویی بدست آرد زبون و پایمال کنند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 169 ) .
تبنل

نادان
ویم
تنبل

بپرس