کاه

/kAh/

    chaff
    hay
    straw

فارسی به انگلیسی

کاه انبار
barn, mow

کاه انباشت
mow

کاه بردار
hayfork

کاه رنگ
straw color, straw-colored

مترادف ها

pug (اسم)
خاک رس، کرجی بان، کاه، طره گیسو، ادم کوتوله، ضایعات غله، تفاله سیب، ادم محبوب، سگ کوتاه قامت چینی، بینی کوتاه و بزرگ و سرببالا

chaff (اسم)
سبوس، پوسته، کاه، پوشال، چیز کم بها یا بی اهمیت

straw (اسم)
خس، نی، بوریا، پیزر، کاه، پوشال، حصیر، پوشال بسته بندی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
کاه. ( اِ ) هندی باستان کاشه ، پهلوی کاه ، کردی که . ( حاشیه برهان چ معین ) . علف خشک را گویند. ( برهان ) . ساقه گندم و جو خشک شده و در هم کوفته. قطعات خشک ساقه گندم و جو و برخی گیاهها :
...
[مشاهده متن کامل]

بچشمت اندر بالار ننگری تو به روز
به شب به چشم کسان اندرون ببینی کاه.
منبع. لغت نامه دهخدا

کاهکاهکاهکاهکاهکاه
پژوهندگان در نظر داشته باشند وقتی که از زبان هندی نام میبریم اشاره به میراس یا میراث چریک گان و مشترک بین ایرانیان و هندیان داریم ___نکته دوم اینجا جای پژوهش است کسانی هستند بیشتر تورکان که این رفتار را بروز میدهند که در تاریخ کوتاه خود تنها یک کتاب دارند و آنهم یک ایرانی سیاهه و به رشته نگارش درآورده است نامش دده قوود قوود است بخدا نامش را همین گذارده اند سپسایگی سخن از این واژه و آن واژه سر میدهند ___برادر گرامی شما حتا یک نسک نوشتاری یا حتا یک دبیره از خود ندارید حال پان تورک شده اید.
...
[مشاهده متن کامل]

ترک ایران ترکاهای باغیرت ایرانی در این نوشتار و نصیحت من جای نمیگیرند روی سخن من با کسانی ست که درصدد جدایی افکندن هستند )

هزوارش ! یعنی عربی میخونیم چون در کتیبه عربی ( آرامی سریانی ) نوشته و ما در ذهن فارسی میفهمیم .
کاه از هندی برای ساخت دری مورد استفاده قرار گرفته . .
دوستانی که در مورد پهلوی صحبت می کنند لطف کنن یک کتاب یا یک کتیبه از این زبان معرفی کنند ما وجود این کلمات ادعا شده رو در اون ببینیم
واژه کاه _____
رد این واژه را تا زمان ساسانیان میتوان گرفت ___در زبانهای دیگر بسیار وام شده است___
واژه کاه. . . . ( کاه و کلش )
این واژه ریشه چند هزار ساله در زبان پارسی داره همین واژه رو تا زمان ساسانیان میشه دنبال کرد ___بنده خدا نوشته از واژه ترکی قاو هست که خب داوری این سخن با واژه پژوهان پرس و پهلوی. . . . . جای گفتن داره که واژه کلش هم که در چم و چمار خرد شده هم هست به زبان لاتین هم راه یافته و وام شده است ( وام واژه ) انهم در همین چمار پارسی مانای خرد شده له شده ( برخورد دو چیز بهم )
...
[مشاهده متن کامل]

کاه ، کلمه ای ترکی است . که از "قاو" ترکی برگرفته شده است . به معنی چیزی کا به راحتی اتش زده میشود . توخالی ، هرچیزی که تو خالی باشد . بصورت کاه وارد زبان فارسی شده است .
و بصورت cave به معنی غار وارد انگلیسی شده است .
...
[مشاهده متن کامل]

قاووات در ترکی به معنی ادم سبک سر یکی دیگر از مشتقات ان است .
منبع : فرهنگ ترکی_فارسی شاهمرسی
دیوان الغت ترک

علف خشک
کاه: در پهلوی با همین ریخت به کار می رفته است و هزوارش آن TBNA بوده است.
( ( ز پویندگان هر چه بد تیزرو
خورش کردشان سبزه و کاه و جو ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 254. )

کم ارزش
بی اهمیت

بی اهمیت کم ارزش ارزان پوشانی

بپرس