کانون

/kAnun/

    center
    club
    epicenter
    focus
    hub
    [name of two jewish and syriac months]
    crossroad
    fireplace
    hearth
    society or club

فارسی به انگلیسی

کانون اول
november, december

کانون حزب
cell

کانون خانوادگی
home

کانون خانواده
hearth

کانون دوم
december, january

کانون زدایی
decentralization

کانون زدایی کردن
decentralize

کانون شهاب
radiant point

کانون گریز
centrifugal

مترادف ها

focus (اسم)
قطب، مرکز، کانون، فاصله کانونی، مرکز توجه، کانون عدسی، نقطه تقاطع

club (اسم)
انجمن، چماق، باشگاه، کانون، گرز، باتون، مجمع، خال گشنیز، خاج، عمود

fireplace (اسم)
بخاری، کانون، اجاق، اتشگاه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
کانونکانونکانونکانون
Association
واژه کانون
معادل ابجد 127
تعداد حروف 5
تلفظ [kānun]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی، مٲخوذ از پارسی، جمع: کوانین]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی kAnun
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
کانون ( نگاه کنید به Canon ) به معنی قانون - کانون عهد جدید ( و قدیم ) به مکتوبات، کتب، جزوات، رسالات اعتقادی از همه نوشته های مانده از زمان های قبل که مورد تاییداست و از آن دفاع می شود ودر شوراها ، مجمع هاو اعتقاد نامه هامصوب شده است. . .
هوالعلیم
کانون : مرکز ؛ قطب ؛ مرکزیت ؛ انجمن : محل تجمع ؛ گرد همائی
مرکز

بپرس