کامل کردن


    accomplish
    complement
    complete
    finalize
    finish
    integrate
    perfect

مترادف ها

complete (فعل)
انجام دادن، به انجام رساندن، تکمیل کردن، خاتمه دادن، کامل کردن، سپری کردن

totalize (فعل)
جمع زدن، کامل کردن، کلی کردن

mature (فعل)
سنگین کردن، کامل کردن، منقضی شدن، رشد کردن، بحد بلوغ یا رشد رساندن

round (فعل)
گرد کردن، دور زدن، کامل کردن، بیخرده کردن

complement (فعل)
کامل کردن، متمم گرفتن، متمم بودن

integrate (فعل)
درست کردن، یکی کردن، تمام کردن، کامل کردن، تابعه اولیه چیزی را گرفتن

پیشنهاد کاربران

تکمیل
حمید رضا مشایخی - اصفهان
اکمال
بهبود بخشیدن
تکمیل. . .

بپرس