کاسه
کاسه در فارسی میانه و بلوچی کاسگ kāsag . در فارسی باستان کاسک kasaka جام یا پیاله سنگی که در اوستا کاکا kāca و کاشاکا cashaka معنی گیلاس و پیاله را میدهند.
البته واژه پیاله از یونانی فیاله phiale میبلشد که در زبان ختنی فلات flaf یا ظزف میباشد و پیمانه ظرفیست که برای اندازه گیری بکار میرود که در اشعار ایرانی بجای ظرف شراب خوری گزیده شده.
... [مشاهده متن کامل] کاسه فکر کنم عربیه
کأس
قفقاز که در پارسی میانه کوف کاس گفته میشده
کوف = برآمدگی مانند کوه، کوژ، قوز، قوس
کاس = فرورفتگی مانند کاسه و دره
ناجود
ناوه
درود ُ سپاس
شادروان دهخدا، نویسنده فرهنگنامه ای سترگ، بلکه دانشنامه ای ادیبانه و ارزشمند برای پارسی زبانان است، ولی به هرروی دارای برخی نادرستیهای ناخواسته و ناعامدانه نیز هست که می تواند به خاطر حجم بسیار فراوان کار و زمان اندک عمر و بناچار شتابی که در به سرانجام رساندن این کار بوده و همچنین در دسترس نبودن بنمایه های پهلوی به وجود آمده باشد.
... [مشاهده متن کامل]
واژه کاسه که به همین ریخت در پهلوی به کار می رفته، در زبانهای اوستایی و سانسکریت به ریخت کاچه به چم جام بلورین یا کاسه شیشه ای هم وجود داشته است.
و نیز نام کاسو یا کاسوک به لاکپشت گفته می شد/کاسو = جانور کاسه ای
همچنین کاسه همریشه با واژه کوزه است برگرفته از بُنواژه کوز یا کوژ به چم برآمده یا کمانی.
کأس در عربی وامواژه و عربیده کاسه پهلویست.
کاسه کلمه ای با ریشه سریانی هست که وارد زبانهای عربی - فارسی - ترکی - لری و. . . شده
کاسه : [اصطلاح موسیقی ] نقاره نواز و کاسه نواز .
کاسه از برگرفته کلمه کأس از زبان عربی است. اِنَّ الاَبرارَ یَشرَبونَ مِن کأسٍ کانَ مِزاجُها کافوراً . آیه 5 سوره انسان
و آن ظرفی است گود به شکل یک نیمکره که برای خوردن یا آماده کردن بعضی از غذاها و یا برای نگهداری بعضی از مواد و نیز به عنوان پیمانه از آن استفاده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
کاسه به ترکی، کاسا گفته می شود؛ در زبان ترکی به کاسه های بزرگ سفالین، سَهَم و به کاسه های معمولی، چاناق می گویند.
از لوازم آشپزخانه های قدیم: مَتیرَت ( لگن سفالی برای سابیدن کشک ) ، سَهَم ( کاسه بزرگ سفالی مخصوص آش، آبدوغ یا آبگوشت خانواده ) ، چاناق ( کاسه تک نفری ) و بیناق ( پیاله سفالین )
کاسه : کاسه از واژه ی کاس به معنای تاقدیس و ناودیس می باشد این کلمه با واژه قوس عربی و کلمه کُرس باستان از یک ریشه هستند . کاسه ابتدا کاس اک بوده به معنی کاس مانند و با گذشت زمان اک پسوند آن به هـ تغییر یافته که پسوند همانندی است به معنی کاس مانند .
کاسه . . . . . . . .
واژه کاسه را دهخدا عربی پنداشته که چون دیگر هزاران هزار فرویش و نرسپان استاد دهخداست. . . . واژه کاسه یک واژه دیرین پارسی است چنانکه لاک پشت را پیشتر کاسه پشت مینامیدند. . . . . در زبان پهلوی هم کاسه پشت را کاسوک یادداشت کرده اند.
با درود ک هو 2577شاهن هخا
در زبان لری بختیاری با نام های
کاسه kasa
کاله kalah. kaleh
گاله galah
پا له palah
پیاله pialeh. pialah
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)