کاستی کلمه ای تورکی است که از فعل کسمق به معنی بریدن گرفته شده است کس ریشه ان بوده و با اضافه کردن پسوند ماضی سوم شخص مفرد به صورت کستی و به معنی برید درامده و به شکل کاستی و به معنی نقصان وارد فارسی شده است
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ واژه ی کاستی از ریشه ی واژه کاستن فارسی هست.
ز نیرو بود مرد را راستی ز سستی کژی زاید و کاستی کاستی در این بیت ستم است
ایراد اشکال
معنی کاستی:کمبو. د
کاهش
کاستی=ارزو
کاستی =کم کاری
کاستی یعنی ≈تنبلی
نقص . . . نقیصه . . . . . کمبود . . . . .
کاستی :کاستی در پهلوی کاستیه kāstīh بوده است . ( ( نگوید سخن جز همه راستی نخواهد به داد اندرون کاستی ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 302. )