دستورات دین هندو جامعه را به چهار کاست یا طبقه تقسیم میکند شامل : طبقۀا ول:"برهمن ها"یعنی پیشوایان دینی ، طبقۀ دوم : حاکمین و جنگاوران که وظیفه دارند مردم وجامعه را اداره و حفظ کنند ، طبقۀ سوم : کسبه
... [مشاهده متن کامل] ، مالکان زمین ، کشاورزان ، دامداران و کسانی که به مردم پول قرض میدهند ، طبقۀ چهارم : مردمی که خدمتکار سه طبقۀ دیگر هستند . ( در وداها آمده است مردم در هر یک از این طبقات که به دنیا بیایند نباید افرا د طبقۀ دیگر وارد شوند و نیز اجازه ندارند که با افرا د طبقۀ دیگر ازدواج کنند. اعمال و رفتار ماو کارمایی که در این جهان گردآوری میکنیم تعیین میکند در زندگی بعدی در کدام طبقه قرار بگیریم و مرتکب چه اعمالی شویم. ) نجس یا "دالیت مردمی هم هستند که خارج از طبقه بندی بالا هستند و اصلا به حساب نمی آیند. . آنها مردمی هستندکه دینها و زبانهای متفاوتی با هندوها دارند . البته دولت هند سعی دارد این نظام طبقاتی را از بین ببرد ولی مردم معتقد به آیین هندو، آن را دستور دین میدانند . حدود16%جمعیت هند یعنی 200. 000. 000 نفر د راین کاست هستند. در حال حاضر از طرف دولت بر رعایت طبقات گفته شده و نجس ها نظارتی نیست ولی مومنین هندو خود را مکلف به رعایت این امر در ازدواج و . . . می دانند
کاست ( Caste ) واژه ای پرتغالی و به معنای نژاد است . پژوهشگران طبقات اجتماعی را کاست می خوانند .
مراجعه شود به ( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 1398: 28 )
اینجانب به جای کاربرد عبارت �نظام کاستی�، کاربرد عبارت �سامانه نژادگرا� را پیشنهاد می کنم.
�کاست� به آرش نژاد، گونه ای سامانه ی اجتماعی دیرینه است که هنوز نشانه هایی از آن در برخی کشورهای جهان دیده می شود. در این سامانه، برتری های اجتماعی بر بنیاد خویشی و هماوندی های درون گروهی در گروه هایی بسته و فَسُرده ( منجمد ) بخش می شود و آدم های هماوند در هر یک از گروه های اجتماعی، تنها از حقوق شناخته شده برای آن گروه برخوردار بوده و حق گذر به گروه های دیگر اجتماعی را ندارند.
... [مشاهده متن کامل]
سامانه ی �کاست�ی که بجای آن، کاربرد �سامانه ی نژادگرا� را پیشنهاد می کنم، نخستین بار در میان آریایی های هند پدید آمد. �برهما� ( پیشوایان و نوچگان کیش و آیین های آن ) ، �کشاتریا� ( جنگآوران ) ، �ویس ها� ( پیشه وران ) ، �شودراها� ( بندگان و بردگان ) و �پاری ها� ( نجس ها یا دراویدی ها ) پایه های این سامانه را می ساختند.
در ایران باستان، طبقات چهارگانه ی �سامانه نژاد گرا�، دربرگیرنده ی �موبدان� ( کاتوزیان ) ، �جنگاوران� ( نیساریان ) ، �کشاورزان� ( نسودی ها ) و �پیشه وران� یا �دست ورزان� ( �اهنوخوشی� ) بود.
ز هر پیشه ور انجم گرد کرد
بدین اندرون نیز پنجاه خورد
گروهی که کاتوزیان خوانیش
به رسم پرستندگان دانیش
جدا کردشان از میان گروه
پرستنده را جایگه کرد کوه
صفی بر دگر دست بنشاندند
همی نام نیساریان خواندند
کجا شیر مردان جنگ آوردند
فروزنده ی لشکر و کشورند
نسودی، سه دیگر گره را شناس
کجا نیست بر کس از ایشان، سپاس
بکارند و ورزند و خود بدروند
به گاه خورش، سرزنش نشنوند
چهارم که خوانند اهنوخوشی
همان دست ورزان با سرکشی
کجا کارشان همگنان پیشه بود
روانشان همیشه پر اندیشه بود
شاهنامه فردوسی
برگرفته از پی نوشتِ نوشتارِ �صورتکی نو بر چهره امپریالیسم ایالات متحده�، ب. الف. بزرگمهر، ١۹ بهمن ماه ۱۳۸۷
بازانتشار در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2010/05/blog - post_30. html
کاست ( CASTE ) :[اصطلاح جامعه شناسی]شکلی از قشربندی که در آن موقعیت اجتماعی فرد از هنگام تولد تعیین گردیده و نمی تواند تغییر داده شود. عملاً هیچ گونه ازدواج میان گروهی بین اعضای گروههای کاستی گوناگون وجود ندارد.
منبع https://rasekhoon. net
کاست: caste نابرابری ها در همه جوامع انسانی وجود دارند. حتی در فرهنگ هایی که اختلاف در ثروت و دارایی وجود نداشته باشد نابرابری میان افراد به لحاظ مرد یا زن بودن یا پیر و جوان بودن وجود دارد. جامعه شناسان برای توصیف نابرابری ها از واژه قشربندی اجتماعی استفاده می کنند. قشربندی را می توان به عنوان نابرابری های ساختارمند میان گروه بندی های مختلف مردم تعریف کرد. جوامع را می توان متشکل از قشرهایی به صورت سلسله مراتب در نظر گرفت که قشرهای ممتاز در بالا و قشرهای کمتر ممتاز نزدیک به پایین قرار گرفته اند.
... [مشاهده متن کامل]
چهار نظام اساسی قشربندی وجود دارد:
1 ) بردگی.
2 ) کاستی.
3 ) رسته ای.
4 ) طبقه ای.
گاه دو نوع قشر همزمان در یک جامعه به وجود می آید.
کاست بیش از همه با فرهنگ های شبه قاره هند در ارتباط است گرچه خود یک واژه هندی نبوده اما از واژه کاستا ( casta ) در زبان پرتغالی به معنای نژاد ( race ) یا گوهر پاک ( pure stock ) گرفته شده است. یک کاست در کل جامعه عبارت از گروه اجتماعی بسته ای است که درون همسری در آن معمول می شود. یعنی افراد تنها از گروه خود و از بین خویشاوندان همسر انتخاب کرده و ازدواج می کنند. افراد یک کاست مشاغل، اعتقادات و آداب و مناسک و سنتی ویژه دارند. هیچ کس نمی تواند از کاستی به کاست دیگر راه یابد، انسان ها در یک کاست متولد می شوند و تا پایان حیات در آن می مانند.
اصطلاح کاست مخصوصاً در مورد نظام سنتی قشربندی اجتماعی در هند به کار می رود، لیکن در همین واژه دو واقعیت مهم به طور پیوسته و ضمناً مشخص در هم ادغام گردیده اند: «وارنا» به معنی رنگ که طبقه و مسلک را در جامعه می رساند و «جاتی» به معنای تولد که دقیقاً معنای کاست از آن برمی آید. هر کاست با اعمال قواعدی که در آن وجود دارد به شدت از درون همسری حراست می کند.
چهار گروه بزرگ «وارنا» وجود دارند که خود به هزاران «جاتی» تقسیم می شوند. چهار گروه وارنا بر حسب احترام اجتماعی دارای مرتبه متفاوتی هستند. در پایین این چهار گروه بندی نجسها هستند، یعنی افرادی که در موقعیتی پست تر از همه قرار دارند. بالاترین این گروه بندی ها کاست بزرگ برهمنها هستند که مذهبی هستند. پس از آن کاست «کشاتریا» یا کاست جنگ جویان قرار گرفته اند. سومین کاست «ویشیاها» یا کشاورزان و بازرگانان هستند. بعضی قائل به دسته چهارم، «شودراهایا»، یا پیشه وران و مستخدمین هستند. و آنانی که بی کاست هستند را «برونکاست» می خوانند که همان نجسها هستند. نجسها یا «پاریاها» گروه محرومین از حقوق اجتماعی را تشکیل می دهند که نوازندگان طبل در مراسم تشییع هستند. نظام کاستی به منظور توزیع مردم و گروه ها در برخی از جوامع ماقبل صنعت پدید آمد و با نظام مبتنی بر طبقات اجتماعی در جامعه صنعتی مشابهت اندکی دارد.
کاست ها نباید را با کلان ها، سلک ها، و گروه های نیمه بسته قبل از انقلاب صنعتی یکسان شمرد.
منابع:
1 ) بیروت، آلن؛ فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه دکتر باقر ساروخانی، تهران، انتشارات کیهان، چاپ اول، 1366.
2 ) گیدت، آنتونی؛ جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، چاپ پنجم، 1378.
3 ) ساروخانی، باقر؛ درآمدی بر دائرةالمعارف علوم اجتماعی، تهران، انتشارات کیهان، 1370.
پژوهشکده باقرالعلوم . نویسنده : سمانه خالدی
نژاد - نوعی نظام اجتماعی طبقاتی، بر مبنای نقش های انتسابی که حق گذر به طبقه دیگر را ندارند - در میان آریای های هندو به خصوص رواج داشته است