کارگاه، کارگاه هنری، کارخانه، هنرکده، پیشه گاه، اتاق کار
detective(اسم)
کارگاه، کاراگاه
workhouse(اسم)
کارگاه، کارخانه، محل کار، اردوی کار
manufactory(اسم)
کارگاه، کارخانه
workroom(اسم)
کارگاه، اتاق کار
پیشنهاد کاربران
کارستان. [ رِ ] ( اِ مرکب ) کارسان. حکایت. تاریخ. ترجمه. شرح حال : هزاراسب را از آن [ از نامه گشتاسب ] خشم آمد و نامه کرد بگشتاسب در جواب او، و اندر آن پیغامها داد سخت تراز آنکه او نوشته بود و آنگاه کارستان ایشان بجائی رسید که هر دو لشکر بکشیدند. ( ترجمه طبری بلعمی ) . ... [مشاهده متن کامل]
خم زلف تو دام کفر و دین است ز کارستان او یک شمه این است. حافظ. || کاری کرد کارستان ؛ یعنی بسیار تغیر و تشدد و داد و فریاد کرد. || محل کار و جائی که در آن مشغول کار شوند. شهرکار. ( ناظم الاطباء ) .
Shop
فَق
کارگاه
کارگاه محلی است که کارگر به درخواست کارفرما یا نماینده او در آنجا کار می کند.
فق
وسیله ای که برای گلدوزی استفاده میشود🧵 با گذاشتن پارچه در لایِ آن و گلدوزی کردن. این وسیله باعث میشود تا پارچه محکم و صاف باشد و گلدوزی روی آن راحت تر انجام گیرد.
اتاق کار
کارگاه: [اصطلاح کوهنوردی]محلی که با بستن طناب و وسایل فنی به آن و خودمان می توانیم با اتکا به آن صعود یا فرود خود را ادامه دهیم. منبع https://sporton. ir