واژه کارت
معادل ابجد 621
تعداد حروف 4
تلفظ [kart]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: carte]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی kArt
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
واژه برگینه به جای کارت.
کارت عضویت: برگینه وابستگی.
کارت دعوت: برگینه فراخوان
و. . .
Card، کارت مقوایی، ورقه، بلیط
Cart، چرخ، ارّابه، گاری، چرخ خرید، چرخ حمل چمدان در مراکز مسافرتی
کارت
شاید اگر بَرگ به دیس بَرک واگویی ( تلفظ ) کنیم برابرنهاد شایسته ای برای card =کارت باشد چون یک بخشی یا یک هجایی است.
از سویی وات"ک" کهن تر از وات " گ" است.
کارت ( Card ) :[ اصطلاح توییتر]کارت همان URL است که به خاطر داشتن Meta Tags، توییتر عکس کاور اصلی پست را به صورت بزرگ نمایش می دهد. برای مثال می توانید پست های صفحۀ بی بی سی را ببینید.
کارت
بَرگیز
کاربَرگ
چارک ، چارو ، چارو، چارینه ( چار از شماره چهار چون چهار گوشه است )
پیشایش=پی شایش
شایش=شایش. [ ی ِ ] ( اِمص ) اسم مصدر از شایستن. توانایی و قدرت ومجال و امکان. ( ناظم الاطباء ) . بمعنی امکان است که جایز بودن و دست دادن و ممکن گشتن باشد و این لغت از فرهنگ دساتیر نقل شده است. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) .
... [مشاهده متن کامل]
پی=ابزار گردشی
شایش=ممکن وقابل گشتن وجابجایی و گردش
پیشایش pi shayesh یعنی ابزار قابل گشتن و اطلاع رسانی
به مختصر هم میتوان <پیشای> خواند
کارت خوان=پیشای خوان
کارت عروسی =پیشای عروسی
کارت ملی =پیشایش ملیپیشای>
برگک