کارایی

/kArAyi/

    efficiency
    competence
    proficiency
    utility
    push

فارسی به انگلیسی

کارایی ماشین
performance

مترادف ها

performance (اسم)
انجام، اجرا، نمایش، ساخت، کارایی، شاهکار، کار برجسته، ایفا

proficiency (اسم)
مهارت، چیرگی، زبر دستی، کارایی، تخصص

efficiency (اسم)
کفایت، سودمندی، بهره وری، بازده، کارایی، راندمان، تولید، میزان لیاقت، پرکاری، فعالیت مفید، عرضه

پیشنهاد کاربران

کارایی: درست انجام دادن کار ( به کار گرفتن درست منابع و کاهش اتلاف )
اثربخشی: انجام کار های درست ( دستیابی به اهداف )
پس اثربخش و کارآمد یعنی اهداف تحقق می یابند و منابع نیز به طور مطلوب به کار گرفته می شوند.
"کارایی" ترجمه performance و مترادف "عملکرد" است که با "راندمان" یا "بازدهی" ( efficiency ) متفاوت است.
کارایی یعنی درست انجام دادن کار ( پیتر دراکر )
بهره وری، بازدهی
چگونگی استفاده. با شهرزاد موافقم. . . .
راندمان
استفاده و کاربرد
کارایی و اثربخشی دو واژه متفاوت است و در به کار گیری کلمات مزبور باید دقت شود تا هر کدام در جای مناسب خود به کار روند.
مفهوم کارایی بیشتر: انجام فعالیتی خاص، سریعتر و با اتلاف منابع کمتر
مفهوم اثر بخشی بیشتر: همسو بودن بیشتر فعالیت های من با هدف نسبت به گذشته
کارایی یا کارائی. سودمندی، اثربخشی. ( نقل، با اصلاحی جزئی، از فرهنگ فارسی معین )

بپرس