کاراموز

/kArAmuz/

    trainee
    probationer
    intern
    cadet

فارسی به انگلیسی

کاراموز پرستاری
probationer

کاراموز کشیشی
probationer

مترادف ها

tyro (اسم)
مبتدی، کاراموز، تازه کار، نوچه، نو اموز

apprentice (اسم)
شاگرد، کاراموز، خلیفه

neophyte (اسم)
مبتدی، کاراموز، نوچه، جدید الایمان

trainee (اسم)
کاراموز

tiro (اسم)
مبتدی، کاراموز، تازه کار، نوچه، نو اموز

پیشنهاد کاربران

کارآموز:
معنی امروزی: یادگیرنده ی کار؛ شخص که به تازگی در حال یادگرفتن و کسب تجربه عملی در زمینه ای شده است
معنی قدیمی: کار آموزنده، معلم؛ کسی که دیگری را کار می آموزد و مربی و معلم اوست
مکن عیبم به خون خوردن درین دشت - که کارآموز آهوی تتارم ( حافظ )
Trainee
Intern
Apprentic
هنرجو
شاگرد، تازه کار
تازه کار، شاگرد، کارورز، مبتدی، انترن

کسی که کار را می آموزد

انترن
میلاو

بپرس