کاتب

/kAteb/

    writer
    scribe
    amanuensis

فارسی به انگلیسی

کاتب پیش از اختراع چاپ
scribe

کاتب نویسنده
writer, scribe, amanuensis

مترادف ها

scrivener (اسم)
محرر، کاتب، نویسنده، وامده

bookmaker (اسم)
کاتب، صحاف، کتاب دار، ناشر کتاب، دلال شرط بندی، کتاب نویس

booker (اسم)
کاتب، کتاب دار

scriber (اسم)
کاتب

ascribe (فعل)
دانستن، نسبت دادن، اسناد دادن، حمل کردن، کاتب، رونوشت برداشتن

پیشنهاد کاربران

نسک نویس، نسخه نویس
کسی که در گذشته، از نوشته های کهن نسخه ( نسک ) برداری می کرده.
اهل قلم ؛ کاتب. منشی. ( ناظم الاطباء ) . نویسنده. اهل نگارش.
نویسنده
نویسنده و منشی در زبان ملکی گالی بشکرد
قلمزن
نویسنده ی باارزش، داننده، درکل دانشمند
میرزا

بپرس