کابین

/kAbin/

    cubicle
    dower
    marriage-portion
    cabin
    cockpit
    flight deck
    dowry
    marriage-settlement

فارسی به انگلیسی

کابین تلفن
call box, telephone box, telephone booth(

کابین فرماندهی فضاناو
command module

کابین فضاناو
module

کابین ناوبر
pilothouse

کابین یدک
sidecar

مترادف ها

dowry (اسم)
جهاز، کابین، جهیزیه، مهریه، جهیز، ژنی

cabana (اسم)
خانه کوچک، کابین، کلبه

cabin (اسم)
خوابگاه، کابین، کلبه، اطاق کوچک

پیشنهاد کاربران

#کابین
زبان پهلوی و اشکانی: kābēn دستگاه و ابزار خانه که اروس ( عروس ) با خود می برد؛ کابین اروس ( عروس )
ایرانیان باستان پیش از ورود اسلام از راه تازیان به ایران به دختران خود کابین اروس میدادند
...
[مشاهده متن کامل]

این آیین هنوز هم در میان ایرانیان پا برجاست و وارونه آیین اعراب تازی به دختران خود کابین دهند.
کابین واژه از ریشه کاوین است و دهنده ان را کاویان گویند.
کاوین= کا وین = ابزار و سازو برگ ( وسایل ) خانه رنگانگ = لوازم خانه رنگانگ
این واژه به زبان الاتین و فرانسه و انگلیسی راه یافته و واژه cabine و cabin و cabinet به چم قفسه را ساخته است
Steingass, Francis Joseph� ( 1892 ) , “کابین”, in�A Comprehensive Persian–English dictionary, London: Routledge & K. Paul
@iranaryan

مالی است که زن براثر ازدواج مالک ان می شود و مرد ملزم به دادن ان است
که مهر یا صداق هم میگویند
جایگاه

اتاقک

بپرس