از قدیمی ترین مناطق و زیستگاه های مردم ایران در ناحیه شمال و شمال شرق خوزستان تا جنوب لرستان و کبیرکوه که در شاهنامه فردوسی به کابلستان و زابلستان شناخته می شود و به دلیل داشتن آب فراوان و خاک مساعد و آب و هوای گرمسیری جهت کشاورزی و دامپروری مناسب است و محل قرارگیری چندین پرستشگاه مهم ایرانیان و پایتخت پادشاهان ایران قبل از اسلام است.
... [مشاهده متن کامل]
در شاهنامه زال با دختر محراب شاه کابل که نوه ضحاک و از نژاد تازی بود ازدواج کرد.
towline
ریسمان سیمی، سیم زیردریایی
بن مایه:برابر پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو
سیم کلفت
کابل = cable = ریس سیم = سیم بهم ریس شده = چون از چند رشته سیم ساخته شده واژه ریسیم = ریسسیم یک نام را می سازند در حالی که سیم ریس به سازنده آن اشاره دارد.
کارخانه کابل سازی = کارخانه ریسیم سازی
کابل برق = ریسیم برق
... [مشاهده متن کامل]
واژه سیم به هر چیز مفتولی گفته می شود مانند سیم توری که نمی شود به سیم توری کابل توری گفت . دال اینکه چرا به کابل برق سیم برق نگوییم این بوده که برای کابل بهتر بود واژه نویی ساخته می شد.
سیم بافه بیشتر به دستگاه ساخت سیم می ماند نه خود آن و اینکه خود واژه ای نسبتا بزرگ است که برای کابل برق باید بگویید سیم بافه برق اما برای ریسیم برق که از چند سیم ریس شده ساخته شده این مورد را نداریم.
با سلام و احترام کابل معنی کابل یا اون پوشش دور سیم است ک میگن کابل کابل در زمان پیشرفت خودش شهری بود یک شهر سر پوشیده در تاریخ دنیا در دنیا تنها شهری بود ک سرپوشیده بود یعنی از داخل بازار کابل از باران
... [مشاهده متن کامل] و برف و گرمی آفتاب هیچ خبری نبود از همون زمان اسم گذاری کردن به اسم کابل کابل یعنی پوشش کامل دور سیم برق میباشد تشکر از هم نظری شما
{cable} [عمومی] چند رشته سیم به هم تافتۀ روکش دار یا بدون روکش برای انتقال جریان برق یا بلندکردن قطعات سنگین متـ . کابل
کابُل نام شهری درافغانستان که وجه تسمیه آن بخاطراین است که چون افغانستان به معنی سرزمین گندُم زارها است کابل هم به معنی محل جمع اوری وانبار نمودن ( ( کاه= ساقه خُردشده گندم ) ) بوده ومیزان انبارنمودن کاه درآن بسیاربالا بوده است.
کابل= سیم بافه
افغان ( اف غان ) کلماتی که اولشان اف دارنند. تورکی هستند. مثل افشار. افشین. افشرده. افروز. افروخته. . غان. قان. گان در تورکی یعنی باغ ( قانالیق باغ انگور ) افغان. نوغان ( مشهد ) . برغان. سپورغان. ابرغان.
... [مشاهده متن کامل] موغان. دوغان. بوغان. اوغان. . . . افغان یک کلمه ی تورکی است. وبه اشتباه گفته اند. محل شیون و زاری است.
کابل ( کا بول ( بول در تورکی یعنی فراوان. مثل بابل. ایستان بول. اسلام بول )
کابل ( کا بول=فراوان ) مثل بابل. ایستان بول.
کابل : سیم - کابل برق
کابُل : شهری از افغانستان
کابل را گرفتن : جمله ایست در وصف وضعیتی که پس از توضیحات مکرر به شخص یا اشخاص بلا توجیه بکار میرود. و نشانگر قطع امید از شخص است.
مثلا به طرف میگی کابُلو بگیر که یعنی ببین راتو کج کن برو هم خنگی حرفای منو نمیفهمی هم لولت به ما نمیخوره سیکتیر کن. بزن به چاک. خودتو بزن به اون راه برو فقط
... [مشاهده متن کامل] نام یکی از شهر های افغانستان
کابل : نام بنیان گزازاین شهری به همین نام و برگرفته از نام قابیل پسرحضرت آدم و نام قابیل معادل نام کابیلا میباشد .
کابل=کا بل
کا= گا منظور گاو
بل=مکان زندگی
کابل= مکانی گاوها
بافه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)