کاباره

مهدی بارانی
کاباره:این معنی که عرض میکنم در هیچ فرهنگ لغتی نیامده . کاباره همان کاه باره یا که باره است، باره یعنی جایگاه و بارگاه و کاه و که چیز سبک و کم وزن است پس معنا میشود جایگاه سبک شدن یعنی کاباره جایگاهی بوده که وقتی از شدت غم و غصه به آنجا میرفتند و خوش میگذراندند سبک تر میشدند. کاباره مکانیست که در فرهنگ پارسیان از دیر باز بوده جاییست که در آن می نواختند و مینوشیدند و میرقصیدند و میسرودند و فکاهی میخواندندو عیاشی میکردند مکانی است که سکوی بلندتری داشته و مزین بوده و اطراف آن با تصاویر هنری مزین تر میشده ، نوازندگان به حالت تسلسل روی صندلی یا صحنه مینشستند و رقاصه در میان و مقابل آنها عرض اندام و هنرنمایی میکرده. کاباره پیش از اسلام در فرهنگ ایرانیان بوده و انرا نشانه تمدن و غنی بودن ادبیات و فرهنگ پارسی میدانستند و ایرانیان با هنر و موسیقی و رقص آشنا و مبدع آن و مبدع بسیاری از آلات موسیقی بودند این در حالیست که در آن زمان ها حتی صدای موسیقی برای مردم جهان و غرب ناشناخته و عجیب و غریب بود تا چه رسد با آلات موسیقی و نواختن با آنها و رقص و عشوه و عشوه گری ، یعنی عقب افتاده بودند،
... [مشاهده متن کامل]

مکانی که در آنجا شراب مینوشن و قماربازی میکنن و رقص و آواز هم دارن

کاباره نام مکانی عمومی و سرپوشیده است که در آن بر روی سکویی اجرای نمایش موزیک، آواز، تئاتر، رقص یا کمدی می شود و تماشاگران بر روی صندلی هایی در پیرامون سکو نشسته و به خوردن و آشامیدن می پردازند.
واژه کاباره حرف تصغیر از camera لاتین است و معنی آن می شود «اتاق کوچک». این واژه لاتین به صورت camberette به فرانسوی شمالی قدیم راه یافت و از آنجا به صورت cabret به هلندی میانه و از آن طریق به دیگر زبان ها راه یافت.
... [مشاهده متن کامل]