ک

/kAf/

    kaf (the 25th letter of the persian alphabet)
    little
    like
    as

پیشنهاد کاربران

درود
نویسه و واج [ک]:
این نویسه ( ریخت نوشتاری واج ) در زبان تازی نماینده تنها یک واج است ولی در زبان پارسی نماینده دو واج، واج ک را در واژگان [کاهو، کام، کوشا، کور، کلاه، شکوفه] بسنجید با واج ک در واژگان [ کلم، کبوتر، کینه، کمان، کیان، کبریت، کرمان، مردک، نزدیک]
...
[مشاهده متن کامل]

واج ک در واژگان دسته نخست، از برخورد بُنِ زبان به بخش پشتی و پسین کام ( نرم کام ) ساخته می شود ( واجگاه [ک] ) که در عربی هم واج ک تنها به همین گونه ساخته می گردد.
واج ک در واژگان دسته دوم، از برخورد میانه ی زبان با بخش پیشین کام ( سخت کام ) ساخته می شود. ( واجگاه گونه دیگر [ک] )
چون این واج در تازی نیست، وامواژه های پارسی که دارای گونه دوم ک یا حتا گونه نخست ک بوده اند هنگام درونشد به عربی، واج ک به ق دگردیس شده است مانند واژه های قرمز ( کرمِست ) ، قهرمان ( کهرمان ) ، زندیق ( زندیک ) ، طَبَق ( تَبَک که تاوه هم گفته می شود ) ، قوس و قوز ( کوژ ) ، اَبَرقو ( ابرکوه ) ، قالب ( کالب و کالبد ) ، قنات و خندق ( کنات و کندک از کندن ) و. . .
نویسه و واج [گ]: این واجِ بی کاربرد در تازی، در زبان پارسی، درست مانند واج ک به دو شیوه ساخته و واگویی می شود یعنی مانند واج ک، دارای دو واجگاه است، واجگاه گ در واژه های [گاری، گور، گربه، گوش، گزارش، نگار] نرم کام است و در برابر آنها، واژگانی مانند [گیاه، گرم، گریه، گمان، گیوه، گِرد، مرگ، برگ] هستند که واجگاه گ در آنها سخت کام است.
این دو واج گ نیز شوربختانه تنها با یک نویسه نوشته می شوند، واژه ی شوربختانه از برای این ست که همه این باره ها ( موارد ) که گفته شد هرآینه نارسایی و کمبود یک دبیره و خط را نشان می دهند.
برخی می گویند که دو واج یاد شده برای ک ( و همچنین گ ) ، دو واج نیستند بلکه واجگونه یکدیگر هستند، ولی باید گفت که اینگونه نیست، این دو روش ساخت و واگویی ناهمسان برای واجهای ک، به فرنود و دلیل ناهمسان بودن واجگاه آنهاست که آنها را دو واجِ جدا از هم می نهد ( و نیز دو واج گ ) ، در واقع ناهمسانی میان دو واج ک، بیشتر از ناهمسانی میان واجهای /ب، پ/ و یا /و، ف/ یا /ژ، ش/ است!

پسوندِ کوچکسازِ ( َ ک ) :
در رویه یِ 769 از نبیگِ " فرهنگِ واژه های اوستا" درباره یِ واژه یِ " درفشَکَ " به چمِ " درفشِ کوچک " آمده است که ( َ ک ) پسوندِ کوچکسازِ در زبان اوستایی و پارسی بوده است.
ک
جای خالی که بیشتر در کتاب های درسی از این معنی استفاده می کنند.
حرف کاف در فارسی بعنوان پسوند تصغیر و هم توهین و پسوند محبت کاربرد دارد مانند :شهرک ، مردک، دخترک. شهرک شهر کوچک ، مردک واژه توهین و دخترک یعنی دختر عزیز.
در عربی بعنوان پیشوند به معنای مثل، مانند و همانند کاربرد داردمثلا در کالشجر =مانند درخت معنی دارد .
در زبان بندری یعنی چه کسی ؟
به معنی مانند هست یا مثله
مانندِ، برای مثال کَالشَّجَر معنی می دهد مانند درخت

بپرس