باورتان می شود اگر بگم که در ترکی استانبولی به ژیمناستیک “جمباز” می گویند که همان “جنباز” است و از جنبش/جمبش می آید.
( صدای م و ن در پارسی گاهی جایگزین همدیگر می شوند، مانند مکن، نکن )
پسوند “باز” هم که دوباره پارسی است، مانند بندباز که پارسی برای آکروبات است
ورزندش:ژیمناستیک.
"دَرواییک"
واژه ی [دروای] به چمِ ( معنی ) [در هوا، افراشته، آویخته].
"وای" در پهلوی به چم هوا بوده ( واژه ی هوا دارای ریشه ی ایرانی ست ) و واژه ی دروای چم درهوا و افراشته را دارد.
این واژه را می توان برای ایستادن روی دستها در ورزش هایی مانند یوگا و ژیمناستیک به کار گرفت.
... [مشاهده متن کامل]
دروا زدن= بالانس زدن.
در نامه ی "خسرو و ریدگ" که نوشتاری به زبان پهلوی ست از گونه ای ورزش و بازی یاد شده به نام "دروای بازی"، این ورزش را می توان برابر با ورزش ژیمناستیک امروزی دانست.
همین واژه را می توان به ریخت "درواییک" برسازی کرده و در پارسی به جای ژیمناستیک به کار برد.
ورزش های کششی
معنی لغتی ژیمناستیک همان ورزش برهنه و وسیله ای برای آماده سازی ورزشکاران رشته های دیگر و سلامتی جسم و روح سنین مختلف تعریف شده گرچه در کشورمان اساتید بزرگی به این ورزش پایه خدمات شایانی کرده اند اما عده
... [مشاهده متن کامل] ای با قصب جایگاه والای مربیگری صادق سالهای متمادی باعث رکود و توقف این ورزش شده اند که البته با برکناری و کوتاه کردن دست بعضی از آنها امید علاقمندان به ترقی این رشته مهم و مفرح فراهم شده
ژیمناستیک
نَرم تَن ورزی ، نَرم تَن بَرزی
نَرمناکی ، نَرمناکیز
وَرجازی ( وَرج - آز - ای ) : در واژه هایی چون وَرجاوَند و وَرجه وورجه : جُنبا ، جُنبان ، آز = بسیاری کاری
قهریزجان