ژولیدگی

/Zulidegi/

    dishevelment
    mix-up
    raggedness

فارسی به انگلیسی

ژولیدگی طناب
kink

ژولیدگی گیسو
kink

مترادف ها

abashment (اسم)
ژولیدگی، سرافکندگی

disarrangement (اسم)
ژولیدگی، بی ترتیبی

bewilderment (اسم)
ژولیدگی، حیرت، بهت، گیجی، اغتشاش، سرگشتگی، سردرگمی، درهم ریختگی، بی ترتیبی، تحیر

confusion (اسم)
ژولیدگی، سرافکندگی، پریشانی، گیجی، اغتشاش، دست پاچگی، درهم و برهمی، اغفال، اشتباهی گرفتن، اسیمگی

derangement (اسم)
ژولیدگی، دیوانگی، اختلال

disarray (اسم)
ژولیدگی، اغتشاش، بی نظمی، درهم و برهمی

disorder (اسم)
ژولیدگی، اشفتگی، بی نظمی، بی ترتیبی، اختلال، نابهنجاری، کسالت

disorderliness (اسم)
ژولیدگی، اشفتگی، بی نظمی، اختلال، بهم خوردگی

tousle (اسم)
ژولیدگی، نزاع، ژولیدگی مو

پیشنهاد کاربران

بپرس