ژولیدن


    kink
    confuse

فارسی به انگلیسی

ژولیدن ریسمان
snarl

ژولیدن گیسو
straggle

ژولیدن مو
snarl

مترادف ها

tangle (فعل)
ژولیده کردن، گرفتار کردن، درهم و برهم کردن، گوریده کردن، ژولیدن، درهم پیچیدن، گیر افتادن، درهم گیر انداختن

get confused (فعل)
ژولیدن

get disheveled (فعل)
ژولیدن

پیشنهاد کاربران

ژولیدن . . . . از بن دستوری ژول ستانده شده است. ودر اصل در چم تحریک و برانگیختن است. این لغت ژول از جمله واژگان جادویی پارسی است که هم در پیشوند و هم در جایگاه پسوند میتوان انرا بکار گرفت. با جولیدن نیز
...
[مشاهده متن کامل]
پیوند نزدیکی دارد شاید جولیدن از ژولیدن اهنجیده شده باشد که خود ( جولیدن ) به واژه ایی جدا بدل شده است. جولیدن و جول . . . . در چم تکان و جنبش زیاده و بی هنگام است.

بپرس