rags (اسم)ژنده پوش، ژندهtatters (اسم)ژنده پوش، ژندهragamuffin (اسم)ژنده پوش، ادم کثیف و بی سر و پاraggery (اسم)ژنده پوشtatterdemalion (اسم)ژنده پوش، ادم ژنده پوشshag-rag (اسم)ژنده پوشshake-rag (اسم)ژنده پوشclothed in rags (صفت)ژنده پوشtattered (صفت)ژنده پوش، رشته رشتهtag-rag (صفت)ژنده پوش
کسی که کهنه بپوشدکهن جامهنمدپاره پوش ؛ نمدپوش. ژنده پوش :چو دید اردبیلی نمدپاره پوشکمان در زه آورد وزه را به گوش. سعدی.( صفت ) [قدیمی] kohanjāme ۱. جامۀ کهنه و فرسوده. ۲. ژنده پوش.کهنه پوش+ عکس و لینک