ragged, shabby, squalid, tatterdemalion, tattered, clothed in rags, threadbare, scroungy
ژنده پوشی
scrounginess
ژنده شدن
tatters
مترادف ها
patched garment(اسم)
ژنده
rags(اسم)
ژنده پوش، ژنده
tatters(اسم)
ژنده پوش، ژنده
raggedy(صفت)
ژنده
ragged(صفت)
کهنه، خشن، زبر، نا هموار، ناصاف، پاره پاره، ژنده
shabby(صفت)
پست، دون، ژنده، نخ نما
پیشنهاد کاربران
در ورای معنی پاره یا کهنه برای واژه ژنده در شعری از شهریار کهن زاد این واژه به زیبایی به کاررفته است: به تکرار غم نیما کجای این شب تیره بیاویزم بیاویزم قبای ژنده خودرا
استفاده شده، مستعمل
در کنکور به معنای بزرگ هم قبول است
بزرگ ، عظیم
فرسوده، مندرس
عظیم ، بزرگ
ژنده: به معنی سترگ و تنومند در پهلوی زندگzandag بوده است. ( ( رده بر کشیده سپاهش دو میل ؛ به دست ِچپش ، هفتصد ژَنده پیل ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 225. )
پاره
فرسوده
ژنده : = ژینده= جینده و جیندا =پارچه کهنه و مندرس، تغییر ج به ژ در محاوره روزانه نیز متداول است مانند گج = گژ، آج = آژ در ترکی جنده فارسی