چینه بندیlay, stratificationچینه چینه شدنstratifyچینه دانcrop, mawچینه دان پرندگانcrop, gizzardچینه دان پرندگان و حشراتcrawچینه شناسیstratigraphy
enclosure (اسم)ضمیمه، محوطه، پیوست، چینه، حصار، دیوار، حصار کشی، چاردیواری، چینهکشی، میان بار، چهار دیواریfault (اسم)چینه، گناه، اشتباه، عیب، نقص، خطا، تقصیر، نا درستی، کاستی، گسله، شکست زمین، حرجbait (اسم)غضب، طعمه، دانه، چینه، مایه تطمیع، دانهء دامstratum (اسم)چینه، پایه، طبقه، قشر، رتبه، لایه، طبقه نسج سلولیclay wall (اسم)چینهfolium (اسم)چینه، طبقه، برگ، طبقه نازکlayer (اسم)چینه، طبقه، قشر، ورقه، ورقه ورقه، لا، لایه
چینه به گویش بختیاری یعنی دیوارسنگچین کردن داخل چاه آب بری اینکه موقع برداشت آبش گل آلود نشود در زبان کردی به پله ی سنگی پاچینه گفته می شوددایچینه : دیواری که با ملات گل رس بصورت لایه ای اجرا می شود. ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )+ عکس و لینک