چیره شدن


    conquer
    cope
    have
    overcome
    overmaster
    overpower
    overtake
    overtop
    prevail
    reign
    subdue
    surmount
    win
    best

فارسی به انگلیسی

چیره شدن بر
dominate, overbear, subjugate, to prevail over

چیره شدن بر خشم
pocket

چیره شدن بر دشواری
hurdle

چیره شدن بر غرور
pocket

مترادف ها

overcome (فعل)
غالب امدن، مغلوب ساختن، چیره شدن، برتری یافتن، غلبه یافتن

prevail (فعل)
غالب امدن، چیره شدن، چربیدن، شایع شدن، مستولی شدن

dominate (فعل)
تسلط داشتن، چیره شدن، حکمفرما بودن، تفوق یافتن، غالب امدن بر

پیشنهاد کاربران

غالب آمدن
استیلا
استیلاء. [ اِ ] ( ع مص ) استیلا. دست یافتن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( تفلیسی ) . غالب آمدن. غالب شدن. ( غیاث ) . غلبه. تمام دست یافتن بر چیزی. ( منتهی الارب ) . زبردست شدن بر. زبردستی. چیرگی. چیره شدن بر. برتری. استحواذ : و ما شش تن ماندیم مهتران در سخن آمدند و زمانی نومیدی نمودند از امیر و از استیلای این دو سیاه. ( تاریخ بیهقی ص 220 ) . بناء کارها بقوت ذات و استیلاء اعوان نیست. ( کلیله و دمنه ) . خردمندان در حال قوت او و استیلا. . . از جنگ عزلت گرفته اند. ( کلیله و دمنه ) . عاجزتر ملوک آنست که. . . چون. . . خصم استیلا یافت نزدیکان خود را متهم گرداند. ( کلیله و دمنه ) . هرکه درگاه ملوک لازم گیرد. . . وحرص فریبنده را عقل رهنمای استیلا ندهد. . . هرآینه مراد خویش او را استقبال واجب بیند. ( کلیله و دمنه ) .
...
[مشاهده متن کامل]

تا نمیرم من تو این پیدا مکن
دعوی شاهی و استیلا مکن.

چربیدن
دست یافتن. . .
پیروز شدن

بپرس