چیره

/Cire/

    dominant
    predominant
    preponderant
    prevailing
    regnant
    triumphant
    victor
    victorious
    top dog

فارسی به انگلیسی

چیره بودن
predominate, have, reign

چیره دست
adept, deft, dominant, handy, hotshot, master, skilled, skillful, shark, able, accomplished, ambidextrous, versed, wizard, masterful

چیره دست شدن
master

چیره دستانه
masterful, adept, cunning, deft, dexterous, masterly, neat, workmanlike, workmanly

چیره دستی
adroitness, ambidexterity, craft, dominance, facility, knack, mastery, proficiency, skill

چیره شدن
conquer, cope, have, overcome, overmaster, overpower, overtake, overtop, prevail, reign, subdue, surmount, win, best

چیره شدن بر
dominate, overbear, subjugate, to prevail over

چیره شدن بر خشم
pocket

چیره شدن بر دشواری
hurdle

چیره شدن بر غرور
pocket

مترادف ها

victor (اسم)
چیره، قهرمان، فاتح، پیروز، برنده مسابقه

bold (صفت)
جسور، بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، گستاخ، متهور، بی باک، باشهامت، خشن و بی احتیاط، چیره، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور

dominant (صفت)
مافوق، برتر، چیره، برجسته، عمده، غالب، مسلط، حکمفرما، نافذ، نمایان، فائق، مشرف

victorious (صفت)
چیره، فاتح، پیروز، فیروز، مظفر، ظفر نشان، ظفرامیز

پیشنهاد کاربران

بر همه پیروز
توانا
توانمند
استاد
ماهر . پیروزی
معنی چیره پیروز تسلط غالب
معنی چیره
پیروز_تسلط یافتن برچیزی _پیروزشدن
چیره برابر واژه عربی غالب است که در اصول ژنتیک بسیار پرکاربرد است؛
می توان واژه انچیره ( اَن چیره ) که در معنای منفی آن است با واژه مغلوب عربی برابر در نظر گرفت.
چیره در پهلوی چیرگ čērag بوده است و ریختی است پساوندی از " چیر".
( ( بجستند ز ن انجمن هر دُوان ؛
یکی پاکدل مرد چیره زبان ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 361. )

چیره : زبر دست ، پیروز ، ماهر
توضیح : کلمه چیره در بیشتر جملات شکل برتری دارد یعنی برتری چیزی را بر چیز دیگری نشان می دهد .
***
مثال : اگر سعی تلاش کنی در درس بر درس هایتان چیره ( پیروز ) می شوید .
ماهر - زبر دست - مسلط
تسلط ، ماهر
غالب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس