چپ

/Cap/

    left
    left wing
    sinister
    cockeyed
    [eyes.] squint

فارسی به انگلیسی

چپ جای
leftward

چپ چپ
askance

چپ چپ نگاه کردن
glare

چپ چپی
comel, dogwood

چپ چشم
squint-eyed, squint

چپ چشم بودن
squint

چپ چشمی
cross-eye

چپ دست
left-handed, cackhanded, left-hander, southpaw, lefty

چپ سوی
left-hand, leftward

چپ گرا
left wing, pink, leftist

چپ گرای
pinko

چپ گرایی
leftism

چپ گرد
turning to the left, sinistral, counterclockwise

چپ و راست رفتن
wallow

مترادف ها

left (صفت)
متروکه، متروک، چپ

squint (صفت)
لوچ، چپ چشم، چپ

پیشنهاد کاربران

واژه چپ کاملا پارسی است چون در ترکی می شود صلح و در عربی می شودغادر این واژه یعنی چپ صد درصد پارسی است.
چپ مقابل راست است
گوش چپ
چپ : [ اصطلاحات مجلسی ] این اصطلاح و همچنین اصطلاح های چپروی، جناح چپ و دست چپی که در مقابل اصطلاحات راست، راستروی، جناح راست و دست راستی قرارمی گیرند از نسبتی نشات می گیرد که از زمان انقلاب فرانسه در مجمع ملی این کشور رایج شد به طوری که نمایندگانی که خط مشی انقلابی، تحول خواه و اصلاح طلب داشتند طرف چپ مجمع و نمایندگان محافظه کار که طرفدار بقای وضع موجود بودد در طرف راست می نشستند.
...
[مشاهده متن کامل]

از آن پس صفت چپ برای کسانی بکار برده شد که خواهان تغییر وضعیت موجود و صفت راست برای طرفداران بقای وضع موجود بکار برده شد.

چُپ٘، لهجه پارسی غور به معنی سکوت مثل چُب٘ کرد، به معنی سکوت کرد . چُب٘ باشد، یعنی سکوت باشد . خموش، سکوت. آرام.

بپرس