nightstick
چوبدستی پلیس
baton
چوبدستی سر کلفت
bludgeon
چوبدستی گازری
paddle
چوبدستی کوتاه
swagger stick
چوبدستی کوهنوردان
alpenstock
چوبدستی
/Cubdasti/
فارسی به انگلیسی
چوبدستی پلیس
چوبدستی سر کلفت
چوبدستی گازری
چوبدستی کوتاه
چوبدستی کوهنوردان
مترادف ها
وقفه، وضع، چسبندگی، چسبناک، چوب، چماق، عصا، چوب دستی، تاخیر، باهو، شلاق، پیچ درکار
تکیه گاه، چوب دستی، عصای زیر بغل، نقطه اتکاء، قسمت تحتانی، درخت کوچک
خیزران، چوب دستی، درخت خون سیاوشان
عصا، چوب دستی، نای، نی، نیشکر
عصا، چوب دستی، حشره راست بال امریکایی
یار، رفیق، نوعی کتری فلزی، چماق یا گرز راهزنان، همدم، برادر، چوب دستی، باطوم یا چوب قانون پاسبان
پیشنهاد کاربران
بازه
مَنتَشا
دگنک
منتشا
چوماق ، باتون
چماق، چوب دست، عصا، عمود، منتشا
کجک
Wand برای چوبدستی جادویی به کار میرود. اگر در نسخه انگلیسی کتاب هری پاتر دقت کنید، جمله برس به دست چوبدستی، اکیو واند را به کار میبرند.
وسه
دبوس
دستار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)