چهارچوب

/CAhAr~ub/

    frame

فارسی به انگلیسی

چهارچوب اصلی
fabric

چهارچوب چدنی
gridiron

چهارچوب سیمان ریزی
form

مترادف ها

frame (اسم)
ساختمان، بدن، تنه، قاب، اسکلت، چهارچوب، قاعده، چارچوب، سفت کاری

cratch (اسم)
اغل، اخور یا علفدان، چهارچوب

doorpost (اسم)
در، چهارچوب، باهو

doorjamb (اسم)
در، چهارچوب، باهو

window frame (اسم)
چهارچوب

پیشنهاد کاربران

شاسی
حیطه
مثال : چهارچوب

در چهارچوب مدرسه : فقط مربوط به مدرسه، یعنی هر چیزی که به مدرسه ارتباط داشته باشد
اسکلت
قاب

بپرس