چهارشانه


    square-shouldered

فارسی به انگلیسی

چهارشانه و نسبتا چاق
heavyset

مترادف ها

broad-shouldered (صفت)
چهارشانه

heavyset (صفت)
کلفت، زمخت، چهارشانه، جامد، کلفت و کوتاه، سخته

square-shouldered (صفت)
چهارشانه، دارای شانه پهن

پیشنهاد کاربران

فراخ دوش. [ ف َ ] ( ص مرکب ) چهارشانه. درشت اندام. شانه پهن [ : خلیفه مهتدی ] مردی بود فراخ پیشانی ، شهلاچشم ، اضلع فراخ دوش ، سرخ روی. . . ( ترجمه تاریخ طبری ) .
چهارشانه: [اصطلاح زور خانه ای] ورزشکار کوتاه قد و فربه که عضلات ضخیم دارد.

بپرس