چهار

/CAhAr/

    four
    quadri-
    tetra-

فارسی به انگلیسی

چهار باندی
quadraphonic

چهار بخشی
fourfold, quadripartite, quadruple

چهار بخشی کردن
quarters

چهار برابر
fourfold, quadruple, quadruplicate, fourfold, quadruple

چهار برابر شدن
quadruple

چهار برابر کردن
quadruple

چهار پهلو
quadrilateral

چهار تایی
quadruple, quadruplet

چهار ترک
four - sided

چهار جهت اصلی قطب نما
cardinal points

چهار چرخه
[adj.] four - wheeled, [n.] four - wheeled wehicle, four-wheeled, quadricycle, dray, four-wheel

چهار چوب در و پنجره
jamb

چهار دست و پا
creep, on all fours

چهار دست و پا بالا رفتن
clamber, shin

چهار دست و پا را بستن
hogtie

چهار دست و پا رفتن با شتاب
scramble

چهار دهمی
(the) fourteenth, fourteenth

چهار دکمه
double - bressted, double-breasted

چهار راه گرد
rotary

چهار راه گردان
rotary

مترادف ها

tetrad (اسم)
چهار، اربعه، گروه چهارتایی، چهار ارزشی

quaternion (اسم)
چهار، قسمت چهارگانه، بخش چهارگانه

tetr- (پیشوند)
چهار، چهار گانه، اربعه، دارای چهار قسمت

four ()
چهار

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

چهارچهارچهارچهار
تلفظ عدد چهار در ژاپنی شبیه کلمه ی �مرگ� استپس به نوعی در فرهنگ ایشان عدد نحسی است.
لری بختیاری
چَسوَر:۴
میگم خلاصه ی کلمه ی گاه و چهار چی میشه
پس" لَت " کردن:چهار کُت ( قطعه ) کردن را گویند.
دو بر علاوه دو مساوی چهار.
اینو فقط در ریاضیات محض صدق میشه ودر علوم دیگه قابل تردید وشک هست.
وحینئذ؛ فقط نزدیک به 99% در صد درست باشد.
چهارسمت.
چهارفصل:فصل :پای سال ( پاسال )
بچه هامعنی صدر اعظم چیه؟؟
بیشتر بودند.
من اونجا بودم.
واژه چهار
معادل ابجد 209
تعداد حروف 4
تلفظ ča ( ā ) hār
نقش دستوری عدد اصلی
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: čahār] ‹چار› ( ریاضی )
مختصات ( چِ یا چَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی CAhAr
الگوی تکیه WS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار

چهار یعنی چهار. ⁦=_=⁩
اربع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس