چنگ زدن


    scrabble
    swoop
    scratch
    to play on the harp

فارسی به انگلیسی

چنگ زدن با چنگال
claw

مترادف ها

grab (فعل)
ربودن، توقیف کردن، گرفتن، چنگ زدن، قاپیدن، تصرف کردن

clapperclaw (فعل)
بدزبانی کردن، چنگ زدن، پنجول زدن

grasp (فعل)
فهمیدن، چنگ زدن، قاپیدن، بچنگ آوردن، فراچنگ کردن، گیر اوردن

catch (فعل)
بدست اوردن، درک کردن، گرفتن، جلب کردن، از هوا گرفتن، فهمیدن، دچار شدن به، چنگ زدن، قاپیدن

harp (فعل)
چنگ زدن، ترغیب کردن، بصدا در اوردن

claw (فعل)
چنگ زدن

clutch (فعل)
چنگ زدن، محکم گرفتن

پیشنهاد کاربران

Claw
نارِه کشی در گویش شهرستان بهاباد به معنای ناخن کشی و چنگ زدن است، عمل خراشیدن یا فروبردن پنج ناخن دست بر صورت یا پوست خود یا فرد دیگر که به علت رفع خارش یا پرخاشگری یا هرگونه دفاع و حمله انجام می گیرد
...
[مشاهده متن کامل]
و می تواند بدون اثر یا سرخی پوست و یا خراش حاصل از ناخن ها همراه شود. عمل ناره کشی و چنگ زدن بیشتر در جانوران دیده می شود که با خراش دادن چیزی با چنگال خود صورت می گیرد چنگ زدن بعضی از جانوران عموما رفتاری غریزی است و برای نیازهای جسمی و ذهنی آن ها جنبه حیاتی دارد و علت های مختلفی برای این کار وجود دارد از جمله: تهدید و دفاع، بروز احساسات، قوی کردن عضلات، برقراری ارتباط، مراقبت از ناخن ها.

عذر می خوام من بچه روستا هستم.
خیلی واسم مشکله که یک واژه به جای زخم ناخون، خراشیدگی ناخون روی صورت پیدا کنم.
اگه معادلی هست لطفا به اشتراک بگذارید.
تمسک
کنایه از به دست آوردن، بدست آوردن

بپرس