چندین

/Candin/

    many
    so many
    so much
    different
    divers
    multi-
    scores
    several
    sundry
    variety

فارسی به انگلیسی

چندین بار
often

چندین دفعه
many times

چندین سویه
many-sided, multifarious

چندین گونه
multifarious

چندین معنایی
many-sided

چندین کاره
master

مترادف ها

lot (اسم)
سهم، محوطه، قسمت، کالا، تکه، قطعه، بخش، پارچه، توده انبوه، قواره، سرنوشت، قرعه، بهره، قطعه زمین، چندین، جنس عرضه شده برای فروش

several (صفت)
جدا، مختلف، چندین، چند

various (صفت)
مختلف، متنوع، گوناگون، غیر متجانس، چندین، چند تا، جورواجو

multiple (صفت)
فراوان، گوناگون، چند لا، متعدد، چندین، چند برابر، چندگانه، چند فاز

many (صفت)
فراوان، متعدد، چندین

multifold (صفت)
چندین، چند برابر، چند تا، چندگانه

so many (قید)
چندین، چندان، اینهمه، انیقدر زیاد

many (قید)
خیلی، بسیار، زیاد، چندین، بسا

some (قید)
تقریبا، اندکی، تاحدی، قدری، چندین، چندی، چندتا، تعدادی، کم و بیش

so (قید)
بنابراین، پس، همینطور، انقدر، چنان، همچنان، چنین، چندین، بهمان اندازه، چندان، اینقدر، بقدری، این طور، همچو، همینقدر، از انرو، باین زیادی

so much (قید)
بسیار، انقدر، چندین، چندان، بقدری

several (قید)
چندین، چند، چندی

پیشنهاد کاربران

معرفت آفریدگار
ابو علی یلعمی تاریخ بلعمی

زیاد_ چند چیز - بیش از یک چیز. . . . . . . . .

بپرس