چندش

/CendeS/

    chill
    goose flesh
    goose pimples
    disgust
    flinch
    quantum
    loathing
    nausea
    revulsion
    shudder
    wince
    writhe
    horripilation
    goose - flesh

فارسی به انگلیسی

چندش اور
grisly, loathsome, nauseous, abominable, creepy, revolting

چندش اوری
creepiness

چندش دار
loath

چندش شدن
writhe

چندش گرفتن
revolt, shudder, wince

مترادف ها

gooseflesh (اسم)
چندش

horripilation (اسم)
چندش

پیشنهاد کاربران

revulsion
مشمئز کننده و حال بهم زن
این واژه هیچ پیوندی با خوب وبد امدن ندارد چندش/چندگ به چم حرکت و جنبش است
چیزی ناخوشایند که منجر به حس مورمور شود
تو فرهنگ لغت عمید و معین نوشته: حالت تتفر از دیدن چیزی ناخوشایند
ولی چیزی که تو عام و مردم استفاده میشه
چندش به معنی حال به هم زن ، چیزی که حالت تهوع واسه آدم میاره
تنفر اور
ناخوشایند
روانشناسی: از قدیمیترین نوع عاطفه :تهوع
حال به هم زن. کثیف کاری: (
هوالعلیم
چِندِش: شخص یا چیزی که دیدنش حالِ آدم
را بَد میکند.
چِندِش آور : حال به هم زن ، اعصاب
خورد کن ، سوهانِ روحِ آدمی
مور مور شدن
چیزی که حال آدم رو بهم میزند کثیف کاری کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس