چنبره زدن


    loop
    to wreathe oneself

مترادف ها

coil (فعل)
چنبره زدن، بدور چیزی بطور مارپیچ پیچیدن

wreathe (فعل)
چنبره زدن، پیچ خوردن، حلقه شدن یا کردن، گل ها را دسته کردن

پیشنهاد کاربران

دور خویش حلقه زدن و به خود پیچیدن
دایره، حلقه، قید

بپرس