چنبر

/Canbar/

    circle
    coil
    link
    loop
    ring
    circumference
    periphery
    hoop
    dogs collar
    clavicle

فارسی به انگلیسی

چنبر زدن
coil

چنبر شدن
loop

چنبر کردن
loop

مترادف ها

loop (اسم)
خفت، حلقه، چرخ، حلقه طناب، پیچ، گره، چنبر، طناب، حلقه زنی

circle (اسم)
محفل، دور، حوزه، طوق، چنبره، قلمرو، دایره، مدار، محیط دایره، چنبر

ring (اسم)
محفل، میدان، طوق، حلقه، عرصه، گود، گروه، ناقوس، طنین صدا، زنگ اخبار، طنین، چنبر، طوقه، انگشتر، صحنه ورزش، جسم حلقوی، صدای زنگ تلفن

hoop (اسم)
حلقه، تسمه، چنبره، چنبر، انگشتر

tore (اسم)
چنبر، گچ بری، قاش زین، قرپوس زین

collarbone (اسم)
چنبر، ترقوه

clavicle (اسم)
چنبر، ترقوه، اخورک

پیشنهاد کاربران

ترقوه
چنبر : حلقه ی طلسم ، خطوط و حروف و ترسیمات آن .
یا ز سرها گشایم این چنبر
یا سر خویشتن کنم در سر
منظور: این طلسم را خنثی سازم
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 543 )

دایره، محیط دایره، دایره ای از جنس چوب یا از جنس دیگر
گاو بر این چرخ بر این گاو دگر زیر زمین
زین دو اگر من بجهم بخت بود چنبر من
مولانا
چنبر
مترادف:حلقه ، دایره، حصار
دایره یا حلقه ى گرفتارى که انسان از ان ازاد میشود.

بپرس