چمچه

/CamCe/

    bail
    ladle
    scoop
    spathe

فارسی به انگلیسی

چمچه برای بیرون ریختن اب از قایق در حال غرق شدن
bail

چمچه کردن
scoop

مترادف ها

scoop (اسم)
ملاقه، خاک انداز، کج بیل، چمچه، حرکت شبیه چمچه زنی، بقدر یک چمچه، گلوله بستنی، اسباب مخصوص در اوردن چیزی

ladle (اسم)
ملاقه، چمچه

spoon (اسم)
چمچه، قاشق

پیشنهاد کاربران

چُمچَه واژه ترکی است که در همه مناطق ترک نشین به معنی قاشق بزرگ. و مثل ترکی که میگوید:
قاشیقینان ییغدیم، چمچه ی نن داغیتدیم
یعنی با قاشق جمع کردم و با چمچه بر باد دادم. حر وراینی
در زبان کوردی اورامانی به قاشق چمچه میگویند.
در نائین و روستاهای اطراف به قاشق چِمچَه می گویند.
( چمچه ) واژه ای ایرانی - آریایی است که از دو تکواژ ( چم ) و پسوندِ ( چه ) می باشد که در زبانِ پارسی واژگانِ دیگری همچون ( چمان، چمانه ) به چمِ ( پیاله، پیمانه، زرفِ شراب ) بوده است. همچنین در زبانِ سانسکریت نیز واژه یِ ( چَمَسَ ) را به چمِ ( چمچه، ملاقه، کاسه و بشکاپ توگود ) داریم. چمچه به ملاقه هایی با سرِ کاسه ای و توگود اشاره دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

چنانکه در رویه یِ 25 از نبیگِ ( فرهنگِ سَنسکریت - فارسی ) نوشته یِ ( جلالی نائینی ) - پوشینه یِ دوم - آمده است:

چمچه
چمچه واژه ای پارسی است که از تکواژِ ( چم ) و پسوندِ ( چه ) می باشد.
1 - تکواژِ ( چم ) را در واژگانی همچون ( چمان، چمانه ) داریم که به چمِ ( پیاله، پیمانه ، زرفِ شراب ) بوده است.
2 - پسوندِ ( چه ) که در واژگانی همچون باغچه، کوچه، بچه، مغولچه، خوکچه و. . . بکار می رود.
"چوچمه" ( چمچه ) کلمه ترکی می باشد هم پسوند "چه" ترکی هستو هم کلمه "چوم" از ریشه 'چوماق' ترکی هست و کلمه دیگر از این ریشه "چوموش" به معنی کفگیر میباشد
قاشق - ملاغه - کفگیر

بپرس