چله با چیلله فرق می کنه چله از کلمه چهل میاد که در ادبیات مازنی میگن: مه چله ره دوست دارمه. میشه من شب یلدا را دوست دارم. ولی خود کلمه یلدا از یلدو یولد و تولد می آید شب تولد ماه
چله کلمه ترکی بوده و معنی نهایت کشیدن زه کمان میده
وقتی میگن شب چله، از چهل روز میاد که این در تمام منابع فارسی تایید شده، نمونش واژه نامه ترکی آذربایجانی اباستان و وبسایت فرهنگی دولت ترکیه که هر دو ریشه این واژه رو فارسی دانسته اند.
�İLLƏ
Fars s�z�d�r və mənası “40” deməkdir, farsca əsli “�ellə”dir. Yay - oxun kirişinə deyirlər. G�r�n�r, 40 sapdan olurmuş. Uşaq anadan olandan 40 g�n sonra onun �illəsini alırlar. Dekabrın 25 - dən fevralın 5 - ə qədər olan d�vr ( təxminən, 40 g�n edir ) b�y�k �illə hesab olunur. ( Bəşir Əhmədov. Etimologiya l�ğəti )
... [مشاهده متن کامل] در رشت، محله ای بنام چله خانه است.
چله یعنی چهلم
چله تابستان : روز چهلم تابستان ( ۱۰مرداد )
به معنای نخ و تار نیز است. در نامه ی مجدالاسلام به ناظم الاسلام کرمانی آمده است: �اگر خدای نخواسته بر او صدمه ای وارد شود، تمام رشته های ما چله خواهد شد. � ( تاریخ بیداری ایرانیان، ص 439 )
چله:روده تابیده که بر کمان می بندند.
چله: [عامیانه، اصطلاح] چاق، چرب و چیلی.
چله نام قدیمی یک روستا ازتوابع دهستان بُربُرود ( بُربُروت ) الیگودرز منبع: لغتنامه دهخدا
چله جاسوس اسکی و معاون وزیر اسکی بود او از دشمنان کاسه و کریم بود ولی با کوزه دشمنی نداشت!
چله معنی اصلیش{زه کمان} است دیگه چیزی نیست
تسمه ای که به کمان میبندد و تیر را به وسیله آن پرتاب میکنند.
چهل روز عبادت کردن قرآن کریم
همان چاله به معنی آتشدان و یا اجاق است. با حذف الف و تبدیل آن به فتحه بر روی حرف چ. "چله ی تش" به معنای چاله ی آتش.
البته فکر کنم می شه ز کمان
بخش چلو*چال چل او. چلبیان. چهل او.
چال چهل آب . چله*در شهر اندیکا
مسجدسلیمان
محل سکونت تیره های ایل کر منجزی بهداروند *بهادروند *
ایل لر بختیاروند
تیره سیاه منصور طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ منجزی
... [مشاهده متن کامل]
تیره زاهدی خلیلی
تیره گیلان وند خلیلی
طایفه ابوالحسنی منجزی
طایفه مال احمدی منجزی *احمدوند*
طایفه ملکشاه وند لملمی منجزی
طایفه شیخ محمد خالی منجزی
طایفه سهراب بهداروند
طایفه تردی بهداروند
طایفه علاءالدین وند بهداروند
ایل عالی جمالی بختیاروند
طایفه للر*دلیر لر. *بهداروند
اکثر روستاها در مناطق ایلی خود بنا شده
وارگه محمد
وارگه چله
وارگه منج
چله. ( مازنی ) ، شاخه . "دار چله" - شاخه درخت .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)