سرزنش کردن، گاز گرفتن، قاپیدن، گسیختن، چفت کردن، چسبیدن به، قاپ زدن، سخن نیشدار گفتن
چسباندن، بستن، محکم کردن، سفت کردن، چفت کردن
محکم نگاه داشتن، چفت کردن، قفل کردن، بوسیله کلون محکم کردن، ضامنی کردن
بستن، چفت کردن، دور چیزی پیچیدن، چفتی کردن
شکافتن، چفت کردن، در شکاف یا سوراخ انداختن
کشیدن، گره زدن، چفت کردن، جزء چیزی را بریدن، ضربت سریع زدن، به حرکت اوردن سهم