چغلی

/Coqoli/

    complaint
    tale - bearing

فارسی به انگلیسی

چغلی کردن
complain, denounce, tell

مترادف ها

tale (اسم)
حساب، شرح، حکایت، داستان، جمع، چغلی، روایت، افسانه، قصه

denunciation (اسم)
اتهام، عیب جویی، شکایت، بد گویی، چغلی

delation (اسم)
تهمت، اتهام، چغلی، اسناد

rumble (اسم)
سر و صدا، شکایت، چغلی، غرولند، چیز پر سر و صدا

rumor (اسم)
شایعه، چغلی، چو

rumour (اسم)
شایعه، چغلی، چو

پیشنهاد کاربران

معنی اصلی چغلی گوه پرنده است.
۲ معنا دارد:
۱. پشت کسی سخن گفتن ( غیبت کردن )
۲. مدفوع و گه پرندگان
ریشه اصلی این کلمه به فضله پرندگان بر می گردد.
چغلی از ریشه چوغولوک یعنی غیبت گرفته شده
جغلی هم از جیغالیک یعنی تقلب کردن گرفته شده
هر دو ترکی می باشند
با تشکر

بپرس