چغر

/Caqar/

    leathery
    tough
    callus

فارسی به انگلیسی

چغر بودن
toughness

چغر کردن
toughen

پیشنهاد کاربران

چغر = نا پز
گوشت چغر = گوشت نا پز
چغرمگی = شکل نگیری ، فرم نگیری ، ریخت نپذیرفتن
چغرمه ای یا چغرمگی
چغرمه ای گویش از ته است
چغرمگی گویش بالایی است
چنین واژه ی به اسم چغر در کتاب منبع. عکس فرهنگ لغت ترکی به فارسی شاهمرسی نبود و نخواهد بود
بنده یه صفحه ۴۷۳
طور قرار می دهم.
چغرچغرچغر
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی چغر از ریشه ی دو واژه ی چه و غر فارسی هست خود واژه ی غر از ریشه ی واژه ی غریدن فارسی هست.
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
...
[مشاهده متن کامل]

قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

چغرچغرچغرچغرچغرچغر
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
چغر واژه ای تورکی است که به چم کوره راه برفی که نسیم بر آن وزیده و سخت شده سختی پوست در اثر سوختگی یا کار زیاد واژه نامه شاهمرسی
ِچَغَر :سفت و سخت وستبر ، زبر و خشکیده، پینه بسته.
نمونه: آن را میان لب های چغرش جای داد وگیراند. . . .
ماه ها را به امید نان درو چهره چغر کرده بودند. ( کلیدر، ج۶، ص۱۷۵۹ )
محمدجعفر نقوی
چِغَر غلط تلفظی دارد. و درست آن چغل است
چغر/سور/سغر بچم سخت باشد سور پای ان کار است سخت پای ان کار است -
چون چغر گشت بناگوشِ چو سیسنبر تو
چند نازی پسِ این پیرزن زشت چغاز
( ناصرخسرو ) .
چغر/ chegher : سخت
مانند: پوست خشکیده و چغر زمین را - . . .
کلیدر
محمود دولت آبادی
چَغَر/ čagar : درشت و ناملایم و ناهموار و کلفت. گودال
واژه نامه ی گویش تون ( فردوس )

...
[مشاهده متن کامل]

تالیف:محمد جعفر یاحقی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
چغر/ čeger, čagar : ویژگی پوست بدن و دست و پا که بر اثر کار کردن و راه رفتن بسیار ضخیم و سفت شده باشد؛ پینه بسته؛ کبره.
ویژگی گوشت، چرم، یا هر چیز سخت که به آسانی پاره و کشیده یا له نشود.
فرهنگ بزرگ سخن
حسن انوری
انتشارات: سخن

چغر/ chegher : سخت
مانند: در چهره اش که حال زبان چشم هایش هم شده بود، لجاجتی چغر آشکار بود.
کلیدر
محمود دولت آبادی
چِغریدن.
چغراندن کسی.