چشمک

/CeSmak/

    flash
    blink
    twinkle
    wink
    twinkting

فارسی به انگلیسی

چشمک زدن
blink, flash, scintillate, twinkle, wink, bat

چشمک زدن از راه دور
gleam

چشمک زن
flasher

چشمک زنی
scintillation

مترادف ها

blink (اسم)
چشمک، نگاه مختصر، سوسو زدن نور چراغ

twinkle (اسم)
چشمک، بارقه، تلاءلو

wink (اسم)
چشمک

eyewink (اسم)
چشمک، اشاره با چشم

پیشنهاد کاربران

نام یکی از زنان نجیب زاده ساسانی در زمان شاهنشاه شاپور یکم
چشمک

بپرس