جست و خیز، فنر، سر چشمه، عین، چشمه، بهار، فصل بهار، حالت فنری، جهش یا حرکت فنری، حالت ارتجاعی فنر
fount(اسم)
مخزن، منبع، چشمه، فواره
fountain(اسم)
مخزن، سر چشمه، عین، چشمه، فواره
font(اسم)
خانواده حروف، چشمه، حوض غسل تعمید، ذوب، ظرف مخصوص نگه داری اب مقدس
mesh(اسم)
سوراخ، چشمه، شبکه، بافته، سوراخ تور پشه بند
mineral spring(اسم)
چشمه
springhead(اسم)
سر چشمه، چشمه، سراب
wellhead(اسم)
منبع، سر چشمه، چشمه، سر دیوار، سرچاه نفت
پیشنهاد کاربران
چشمه فیلمی به کارگردانی، تهیه کنندگی و نویسندگی آربی اوانسیان ساختهٔ سال ۱۳۵۱ است. فیلمنامهٔ چشمه از رمانی به نام چشمهٔ هغنار اثر نویسندهٔ ارمنی مگردیچ آرمن اقتباس شده است. نسخهٔ ۳۵ میلیمتری این فیلم در سال ۲۰۲۲ توسط سینماتک فرانسه مرمت شده است و قرار است در سی و ششمین جشنواره فیلم ایل چینما رتیراتو ( سینمای دوباره کشف شده ) در شهر بولونیای ایتالیا نمایش داده شود. نسخهٔ مرمت شده دارای زیرنویس فرانسوی می باشد. ... [مشاهده متن کامل]
در پارسی میانه چشمک بوده گویا در پارسی ما به اندام دیدار میگیم چشم و به جایی که آب از زمین میجوشه میگیم چشمه فکر می کنم عرب ها اینجا از ما تقلید کرده باشند چون اعراب هم به جوشش آب از زمین هم به اندام دیدار میگن العین
در زبان عربی "عین" گفته میشه چشمه شیرین: عین حلوه چشمه شور: عیم مالحه
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
ابشخور
در زبان انگلیسی به چشمه ی آب طبیعی spring گفته میشود . و لغت fountain هم به معنی فواره هست که در واقع آبنمایی مصنوعی ساخته ی دست بشر هست.
زهاب
چشمه در زبان لکی کَنی یا کانی گفته میشه
گوز و بولاخ و در اصل پینار به ترکی یا آخار
عین
اب جای
به زبان تبری ( یا مازندرانی ) "خینِه" که ممکن است از "خانی" پهلوی مانده باشد.
چشمه کلمه ای است پارسی که همانند کلمات عربی " ه " تأنیث برداشته و همانطور که از چشم، اشک بیرون می آید، از چشمه نیز آب بیرون می آید و روان می شود به طور طبیعی و بدون دستکاری انسان. در زبان ترکی به چشمه "بولاق " گفته می شود.
چشمه از سنگ تراشیدن :به کار سخت و غیر ممکن دست زدن ، طلب محال کردن گفت کز سنگ چشمه بر متراش فارغم زین فریب فارغ باش ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 566 )
چشمه ی سیماب ریز : چشمه ی سیماب ریزنده ، کنایه از خورشید با کفش این چشمه ی سیماب ریز خوانده چو سیماب گریزا گریز شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۲۰.
چشمهٔ آسوده :چشمه ای آرام و بدون طوفان چشمه و دریاست به ماهی و دّر چشمه ی آسوده و دریای پر شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۲۰. دکتر کزازی واژه ی " من " را در نوشته های خود به جای واژه ی " من " بکار برده است. ... [مشاهده متن کامل]
چشمه: در پهلوی چشمگ čašmag بوده است . ( ( شود روز ، چون چشمه رخشان شود؛ زمین چون نگین بدخشان شود ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص435 . )