view (اسم)قضاوت، نظر، نما، عقیده، دید، چشم انداز، منظره، نظریهprospect (اسم)پیش بینی، انتظار، چشم انداز، منظره، دور نما، امید انجام چیزیperspective (اسم)بینایی، منظر، روشن بینی، دید، مال اندیشی، چشم انداز، منظره، لحاظ، جنبه فکری، سعه نظر، مناظر و مرایا، تجسم شی، خطور فکرscene (اسم)صحنه، چشم انداز، منظره، پرده جزء صحنه نمایش، جای وقوعoverlook (اسم)چشم اندازoutlook (اسم)مرام، چشم داشت، چشم انداز، منظره، دور نما، نظریهlook-out (اسم)مراقبت، دیدگاه، دید، دیده بان، چشم انداز، دور نما، نظریه، عمل پاییدنscenery (اسم)صحنه سازی، چشم انداز، منظرهlandscape (اسم)چشم انداز، منظره، خاکبرداری وخیابان بندی کردن، دور نماpanorama (اسم)چشم اندازvista (اسم)چشم انداز، دور نما، منظره مشهود از مسافت دور
الف دورنماب دیدگاهج بینشتصوری از آیندهدورنما، منظره، نمامنظره، آنچه از آینده در نظر مجسم می شوددیدگاهپانوراما+ عکس و لینک