چسبنده

/Casbande/

    adhesive
    clingersticker
    sticky
    viscid
    viscous
    clinger
    glutinous
    tenacious

مترادف ها

sticktight (اسم)
چسبنده، خار چسبنده، ادم سمج و مزاحم

adhesive (صفت)
چسبنده، چسبیده، چسبناک، چسبدار

sticky (صفت)
سخت، چسبنده، چسبیده، چسبناک، دشوار، بد بو، لزج

gummy (صفت)
چسبنده، صمغی

gooey (صفت)
چسبنده، چسبناک، کاملا احساساتی

viscid (صفت)
چسبنده، چسبناک، غلیظ و شیره مانند

tenacious (صفت)
سفت، محکم، چسبنده، سر سخت، استوار، مستحکم

inherent (صفت)
اصلی، چسبنده، ملازم، ذاتی، طبیعی

innate (صفت)
اصلی، چسبنده، ذاتی، داخلی، طبیعی، درونی، درون زاد، لاینفک، جبلی، فطری، غریزی، مادرزاد

پیشنهاد کاربران

لزج. . . . . چسبناک. . . . نوچ. . . . .
چسبنده: به چیزی که میچسبد چسبنده می گویند.
دج

بپرس