چسبناک

/CasbnAk/

    clammy
    adhesive
    agglutinative
    gluey
    limy
    mucilaginous
    sticker
    sticky
    tacky
    viscid
    viscous

فارسی به انگلیسی

چسبناک شونده
ropy

چسبناک و نیمه ابگون
goop

چسبناک و کشایند
glutinous

مترادف ها

stick (اسم)
وقفه، وضع، چسبندگی، چسبناک، چوب، چماق، عصا، چوب دستی، تاخیر، باهو، شلاق، پیچ درکار

viscose (اسم)
چسبناک، لزج

slab (اسم)
چسبناک، باریکه، تکه، قطعه، تخته سنگ، لوحه، ورقه، لیز

goo (اسم)
چسبناک، ماده چسبنده و لزج، بوی نامطبوع، مزه و طعم تند، ذوق، رغبت

stickiness (اسم)
چسبناک

tacky (صفت)
چسبناک، کهنه، نخ نما، رنگ ورو رفته

slab (صفت)
چسبناک، لزج

limy (صفت)
چسبناک، اهکی، اهک دار

thready (صفت)
چسبناک، نازک، باریک، نخ مانند، رشته رشته، با صدای باریک

viscose (صفت)
چسبناک، ناروان

cohesive (صفت)
چسبناک، چسباننده

string (صفت)
چسبناک، ریشه ای، نخ مانند، زهی

smeary (صفت)
چسبناک، چرب، کثیف، الوده، چرک، لکه دار، اغشته

adhesive (صفت)
چسبنده، چسبیده، چسبناک، چسبدار

sticky (صفت)
سخت، چسبنده، چسبیده، چسبناک، دشوار، بد بو، لزج

gooey (صفت)
چسبنده، چسبناک، کاملا احساساتی

viscid (صفت)
چسبنده، چسبناک، غلیظ و شیره مانند

viscous (صفت)
چسبناک

پیشنهاد کاربران

بپرس