چرک

/Cerk/

    dirt
    grime
    dirty
    soil
    pus
    [n.] dirt
    [adj.] dirty

فارسی به انگلیسی

چرک الود
soiled, dirty

چرک الودی
maturation

چرک دار
purulent, dirt, grime, dirty, soil, pussy

چرک داری ورم لثه
pyorrhea

چرک راه
fistula

چرک ریز
runny

چرک زخم و کورک
pus

چرک شدن
to get diny

چرک گرفتن

چرک گوش
earwax

چرک نویس
rough copy, draft, rough, scratch

چرک نویس نوشتن
draft

چرک و کثافت
grime

چرک کردگی
infection, maturation, purulence, suppuration

چرک کردن
fester, rankle, suppurate, to soil, to make dirty

مترادف ها

filth (اسم)
پلیدی، الودگی، هرزه، کثافت، چرک، خرده ریز

impurity (اسم)
الودگی، کثافت، ناپاکی، چرک

slag (اسم)
کف، خاکستر، تفاله، اشغال، چرک، درده، گداز اتشفشانی، فلز نیم سوخته

fester (اسم)
چرک

smear (اسم)
لکه، چرک

corruption (اسم)
انحراف، فساد، چرک

pus (اسم)
سیم، چرک، ریم

lymph (اسم)
چرک، جراحت، لنف، چشمه یا جوی اب، اب زلال، شیره غذایی

pyorrhea (اسم)
چرک، چرک دندان، پیوره

pyorrhoea (اسم)
چرک، چرک دندان، پیوره

soilure (اسم)
لکه، کثافت، چرک، الوده سازی

dirt (اسم)
خاک، لکه، کثافت، چرک

impure (صفت)
کثیف، نا درست، ناصاف، چرک، ژیژ، ناپاک، ناخالص

sordid (صفت)
فرومایه، خسیس، پست، کثیف، هرزه، شلخته، چرک، دون

frowzy (صفت)
شلخته، پوسیده، چرک، پلید، بد بو، ترشیده

frowsty (صفت)
کهنه، پوسیده، چرک، کپک زده، بوی ناگرفته

frowsy (صفت)
شلخته، پوسیده، چرک، پلید، بد بو، ترشیده

dingy (صفت)
تیره رنگ، چرک، چرک تاب، دودی رنگ

dirty (صفت)
زشت، کثیف، چرک، پلید، چرکین، پرخش، ژیژ

squalid (صفت)
زننده، کثیف، چرک، ناپاک، بدنما، بد ظاهر

smeary (صفت)
چسبناک، چرب، کثیف، الوده، چرک، لکه دار، اغشته

پیشنهاد کاربران

علّامه مهدی بارانی
چرک:نام یکی از رنگها در زبان اصیل پارسی که همان رنگ خاکستریِ تیره است لاغیر
شَخ
چِرک ، چرکین
این واژه صددرصد پارسی می باشد
؛ چنانکه مولانای بزرگ میفرمایند:
دلق چرکین بر کنم آنجا ز سر
خلعت پاکم دهد بار دگر
واژه �چرک� فارسی بوده و وارد زبان ترکی شده و بصورت ��چیرکین�� به معنای زشت و ��چیرکف�� که در اصل چرکاب فارسی می باشد به معنای �دورو� و� بد صفت� به کار می رود
سَخ
وَسَخ
شوخ
در گویش ما به ادمهای پلشت میگویند چرکین در دیگر جاهای ایران توجه کردم میگن کثافت خب چرا از واژه ایرانی استفاده نمیکنید، تا جایی ک میدونم ترکیه ای ها هم چرکین میگن به آدمای پلشت
قره به معنای کثیفی عربی هست _ منبع دهخدا
قارا در ترکی به معنی سیاه هست
چرک کلمه ای تورکی است که ازچیرکلنمق به معنی کثیف شدن گرفته شده و کلمه چرکین به معنی زشت هم در تورکی کاربرد داردچیرکلی هم معنای کثیف می دهد کلمه ریشه چرک کیر می باشد
در متن قبلیم که برات نوشتم این باقی ماند ؛
کیر ( کر ) === در تورکی یعنی کثیف
کیرلنمیش=== در تورکی یعنی کثیف
و این اصلا به فارسی نامرتبط هست و اصلا استعمال نمیشه
اصلا به هم ربطی نداشتند
روسی لغت های زیادی رو از تورکی گرفته
درست به همان اندازه که فارسی عربی دارد روسی هم حاوی کثیری از لغات تورکی میباشد به خصوص تورکی چواشی ، تاتاری و قزاقی و یاکوتی و باشقیری
...
[مشاهده متن کامل]

نمونش اسم شهراشون ، کازان ، سوچی، آلتای . . .
اما شما اشتباه معنی کردید
قارا در تورکی که به صورت قره قرا در فارس نوشتع میشه به تورکی اصیل کارا یا قارا هست
قارا یعنی بزرگ و کبیر
قارا یعنی سیاه
و قره ترکی اصلا در معنی چرک نیست
در تورکی به کثیف === باتیک ( باتیخ ) ، بولانیخ ( بولانیک ) == آلوده میگویند.

دوستان
در تورکی؛
چُرَک=== هر نوع نان
چوروک=== پوسیدگی ، از چورماق
چیرکین===زشت از صورت
بخجد
هبر
ریم .
شائبه
در گفتار لری :
چِرک= عفونت، آلودگی جای زخم یا زیر پوست
چِرق = کثیفی، آلودگی
واژه ی چرک با واژه ی قره ترکی و چرنیчерный černyj روسی همریشه می باشد . زیرا لغت تورکی قره به معنای سیاه ، گویش دیگر لغت ایرانی کره ker - ra به معنای چرک پوست سیاه شدگی است که در هندواروپایی به شکل kher - s به معنای black dark و در فرهنگ ریشه شناسی پاکورنی به شکل kers به معنای رنگ چرک dirty color ثبت شده است.
...
[مشاهده متن کامل]


آلوده، پلشت، کثیف، پلید، نجس، چرکین، ریم، خون فضله، قذرات، کثافت، لکه، وسخ، جراحت، جرم، عفونت، شوخناک، سخ، شوخ
رِک čerek یا چلک telak: [اصطلاح صنایع دستی] دستگاه پشم ریسی که در هندوستان به "چرکا"čerk" شناخته می شود.
درن
سخ
چرک با ضم�چ� و فتحه�ر� در ترکی به معنای نان می باشد.
شوخ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس