خرد شدن، جمع شدن، منقبض کردن، چروک شدن، منقبض شدن، خزیدن، فشردن، چروک کردن، شانه خالی کردن از، کوچک شدن، اب رفتن
گرد امدن، جمع شدن، چروک شدن
خشک شدن، چروک شدن، چین خوردن
چروک شدن، چین دار شدن، چین دار کردن
چروک شدن، درهم کشیدن، چروک کردن
پریشان کردن، اذیت کردن، بر هم زدن، چروک شدن، مچاله کردن