چرنده

/Carande/

    grazing animal
    beast grazing
    browser
    trumpery
    grazing (animal)
    beast

مترادف ها

feeder (اسم)
خورنده، چرنده، ناودان، خوراک دهنده، رود فرعی، چارپایان پرواری، بطری پستانک دار

crazing (صفت)
چرنده

پیشنهاد کاربران

راتع
چرنده به جانداری گویند که می چرد.
چریدن برابر علف خوردن است. علف واژه عربی است و بهترین برابرش در اینجا می شود چمن. پس علف خوار می چمن خوار.
پس چرنده می شود چمن خوار.
چرنده
گویش:charande
پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی
برابر پارسی:چمن خوار، جانداری که می چرد

بپرس