چرم

/Carm/

    leather
    hide
    vellum
    hlde

فارسی به انگلیسی

چرم اسب
horsehide, shagreen

چرم الاغ
shagreen

چرم اهو
buckskin, deerskin, doeskin

چرم اهویی
buckskins

چرم برقی
patent leather

چرم بز
goatskin

چرم بزغاله
kid

چرم پرداز
dresser

چرم پنجه کفش
toecap

چرم خام
pelt

چرم خوک
pigskin

چرم دانه دار
scotch grain

چرم دماغه امید
capeskin

چرم دهل
drumhead

چرم زبر
scotch grain

چرم زیر پاشنه کفش
rand

چرم ساختگی
leatherette

چرم ساز
currier

چرم سازی
curriery

چرم صحافی
skiver

مترادف ها

hide (اسم)
پوست، چرم، پوست خام گاو وگوسفند وغیره

leather (اسم)
بند چرمی، چرم، قیش، قیش چرمی

skin (اسم)
جلد، پوست، خیک، خیگ، چرم، پوست انسان

پیشنهاد کاربران

قیش
چِرم cherm در گویش شهرستان بهاباد به معنای حالتی گفته می شود که نه تر است و نه خشک مثل خرمای پیارُم ( Piarom or Pyarom ) که آب خیلی کمی دارد. گویند خرمای نارس پیارم از اوایل مرداد ماه ، از رنگ سبز به رنگ
...
[مشاهده متن کامل]
زرد تغییر رنگ داده و این تغییر رنگ همراه با کمی شیرین تر شدن آن خواهد بود. از اواخر مرداد و اوایل شهریور، تبدیل به رطب می شود و از اواخر شهریور، به مرور مقداری از آب و رطوبت خود را از دست داده و خشک می شود که بسته به آب و هوای منطقهٔ کشت، آمادهٔ برداشت می شود. این حالت انتهایی خرما پیارم را در شهرستان بهاباد چِرم می گویند. یا در مورد سبزی مثل نعناع که خشک شده اما نه به صورتی که بشود کاملا آن را پودر کرد و هنوز هم مقدار کمی آب و رطوبت دارد می گویند سبزی چرم شده است.

چرم در اوستایی چرِمه carema، در پارسی باستان و سنسکریت: چرمن carman , و در سغدی و پهلوی: چرم carm و به معنی پوست می باشد.
واژه چرم از پارسی میانه ( clm /⁠čarm⁠/، �پوست، پوست، چرم� ) ، از پارسی باستان *چارماد در عربی می شود جلد در ترکی تیماج می شود.
منابع. ها. فرهنگ پهلوی به فارسی
فرهنگ ریشه واژگان فارسی
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ فارسی عمید
چرم
چرم در فارسی میانه بهمین نام امده ودر فارسی باستان کرمن carman یا پوشش و پوست و در سانسکریت نیز کرمن carman گزارش شده
بپوشید تن را به چرم پلنگ. که جوشن نبود و نه آئین جنگ - فردوسی
در
پوست پیرا
در ترکی می شود sağrı
تیماج . پوست دباغی . ادیم . صرم
در گویش روستاهایشهرستانهای استان فارس مثل خرامه، فسا، داراب، نی ریز، جهرم، سروستان و بعضا اطراف شیراز به آب بینی ؛ چلم و بعضا چُرم گویند. چُرمش اومده بیرون یعنی آب بینی اش بیرون آمده. چُرمِت را پاک کن یعنی آب بینی ات را پاک کن.
ادیم

بپرس