چرخشت، خمره شراب سازی، ماشینی کهاب انگور رامیگیرد
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
چرخشت با خ ضمه دار
خم می، خمره ای که در آن شراب می اندازند.
خم می، خمره ای که در آن شراب می اندازند.
چَرخِشت: چرخی که با آن آب انگور گیرند.
در استان فارس ما به فعل گردش میگوییم چرخشت مانند چرخش روزگار همانا برای بیشتر واژه ها یک ت یا ن می افزوییم گردشت - گردشن - بارشت - خورشن و خورشت - چرخشن هم میگوییم - زنها میگفتند بوات بمیره همین امروز روز گردشن تو بود - شوربختانه این وازگان زیبا دارند از میان میروند
چرخشت به معنی پالیدن در امری که از آن نتیجه ای حاصل آید. به عنوان مثال میوه ای را فشردن و افشره آن را به دست آوردن. یا عصاره گرفتن از آن و در نتیجه بهترین پاسخ آن از خامی به پختگی در آوردن. این لغت این روزها در سیاست هم کاربرد دارد